حرکت ، بیمار از همه خسته و بیزار...
حرکت ، بیمار از همه خسته و بیزار...
تووی برزخ بیست تا سی سال
افسردگی بی حال
أ اون دنیا به این دنیا
از اینجا به یه دنیای گ*ه تَر
فقط سلولم میشه بزرگتر
پژمردگی شُل و شُل تر
افتاده روی خاک
یه نسیمی أ لایِ در میاد توو
خوشبو نمناک
گیر کرده توو مرداب
ولی دنبال ساختن جریان
ولی دنبال خِس خِس سینه ــَم
توو نقطه ی اوج یه فریاد
شیرین ولی دردناک
خیلی مشکله
بیا بیرون از اون دنیای خوشگلت
این دفعه فکتو خورد می کنم
اگه بِدی فردای خوبی رو مژده بهم
من از این انتظار از این انتظار افتضاح
از این آدمای توو خالی پر سرو صدا
حالم بهم میخوره
من یه کبودی ام رو گونه ی واقعیت
از این که باشم روشنگر عصرِ جاهلیت
از سیستم کل دنیا حکومت ها
أ لفظ حاکمیت حالم بهم میخوره
از این غمی که توو خونست
از اینکه می دونم این حرفا بیهودس
از این عکسای بچه باحالا
با یه سیگار و یه نگاه به دور دست
حالم بهم می خوره...
تووی برزخ بیست تا سی سال
افسردگی بی حال
أ اون دنیا به این دنیا
از اینجا به یه دنیای گ*ه تَر
فقط سلولم میشه بزرگتر
پژمردگی شُل و شُل تر
افتاده روی خاک
یه نسیمی أ لایِ در میاد توو
خوشبو نمناک
گیر کرده توو مرداب
ولی دنبال ساختن جریان
ولی دنبال خِس خِس سینه ــَم
توو نقطه ی اوج یه فریاد
شیرین ولی دردناک
خیلی مشکله
بیا بیرون از اون دنیای خوشگلت
این دفعه فکتو خورد می کنم
اگه بِدی فردای خوبی رو مژده بهم
من از این انتظار از این انتظار افتضاح
از این آدمای توو خالی پر سرو صدا
حالم بهم میخوره
من یه کبودی ام رو گونه ی واقعیت
از این که باشم روشنگر عصرِ جاهلیت
از سیستم کل دنیا حکومت ها
أ لفظ حاکمیت حالم بهم میخوره
از این غمی که توو خونست
از اینکه می دونم این حرفا بیهودس
از این عکسای بچه باحالا
با یه سیگار و یه نگاه به دور دست
حالم بهم می خوره...
۴.۴k
۱۲ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.