از جمله سؤالاتی که برخی از افراد می پرسند، این است که فلس
از جمله سؤالاتی که برخی از افراد می پرسند، این است که فلسفه ی حجاب برای زنان چیست؟
چنین سؤالی می تواند دو جنبه داشته باشد: عده ای به قصد رسیدن به حقایق و برخی دیگر به نیت اعتراض و وارد کردن اشکال سؤال می کنند.
در این قسمت از بحث، به فلسفه و ماهیت حجاب می پردازیم و اینکه چرا زنان مسلمان باید حجاب را رعایت کنند؟
رعایت حجاب نه تنها برای خود زن ارزش می آفریند، بلکه می تواند خانواده، اجتماع و... را نیز تحت تأثیر قرار دهد. همان طور که رعایت آن به عنوان یک امر ضروری می تواند مفید باشد، عدم رعایت آن نیز پیامدهایی منفی را به همراه دارد.
اینک نگاهی کوتاه می اندازیم به فواید و اثرات رعایت حجاب و پیامدهای آن و پاسخی مناسب به این سؤال که چرا حجاب برای زنان ضروری است؟ و جواب سؤال فوق را در موارد ذیل بررسی می نماییم:
1- حجاب در اسلام یک قانون است.
2- حجاب به عنوان سرچشمه ی زلال می تواند زن را به کمال برساند.
3- حجاب از بی بند و باری و مفاسد اجتماعی جلوگیری می کند.
4- حجاب باعث استواری و تداوم کانون گرم خانواده ها می شود.
حجاب در اسلام قانون است
بر زن مسلمان فرض است که بدون هیچ گونه قید و شرطی قانون حجاب را بپذیرد. بدون شک استقلال فکری و روحی انسان اجازه نمی دهد که بی قید و شرط تسلیم انسان دیگری شود؛ چرا که او هم مثل خودش یک انسان است و ممکن است در برخی موارد اشتباه کند.
ولی اگر انسان نسبت به خداوند تسلیم نشود، گمراه است؛ چرا که فرمان خداوند عاری از هرگونه اشتباهی است، از این گذشته فرمان خداوند حافظ منافع انسان است.
آیا ممکن است یک انسان عاقل این حقیقت را تشخیص دهد و با این وجود مصالح خود را زیر پا گذارد؟ هرچه داریم از خداوند سبحان داریم و باید در برابر دستورات او تسلیم شویم.
اسلام از تسلیم گرفته شده است: «الاسلام هو التسلیم» تسلیم شدن روح اسلام است. واضح است که خداوند و پیامبر هیچ نیازی به تسلیم مردم ندارند، بلکه انسان به علت عدم اطلاع کامل برخی مصالح خویش را فراموش می کند که خداوند می داند و به پیامبرش دستور می دهد.
این درست به آن می ماند که یک طبیب ماهر به بیمارش بگوید: در صورتی به درمان تو می پردازم که در برابر دستوراتم تسلیم محض باشی و از خود هیچ اراده ای نداشته باشی. این نهایت دلسوزی طبیب را نسبت به بیمار نشان می دهد و خدا از چنین طبیبی برتر و بالاتر است.
مردم در برابر دستورات و احکام الهی سه دسته اند:
گروه اول: تنها در مواردی تسلیم حق هستند که با منافعشان تطبیق کند: «نؤمنُ ببعضٍ و نکفُرُ ببعضٍ»، در حقیقت اگر ایمان هم آورده اند، به خاطر منافعشان است نه به حکم خداوند.
گروه دوم: کسانی که اراده و خواسته هایشان، خواسته و اراده ی خداست و اگر منافع زودگذرشان با فرمان خداوند در تضاد بود، از منافع خود چشم می پوشند و تسلیم فرمان خداوند می شوند، اینان مؤمنان و مسلمانان راستینند.
گروه سوم: از گروه دوم هم برترند و درواقع جز آنچه خدا اراده کند، اراده ای ندارند و جز آنچه او می خواهد، خواسته ای در دل آنها نیست. آنها به جایی رسیده اند که فقط چیزی را دوست می دارند که او دوست دارد و از چیزی متنفرند که او نمی خواهد، در حقیقت تسلیم محض خداوند تبارک و تعالی هستند.(1)
و این همان معنای آیه ی 36 از سوره ی مبارکه ی احزاب است که می فرماید: «و ما کان لمؤمنٍ و لا مؤمنهٍ إذا قضی اللهُ و رسولهُ امراً ان یکونَ لهم الخیرةُ من امرهم و من یعص اللهَ و رسولهُ فقد ضلّ ضلالاً مبیناً»
«هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشد و هرکس نافرمانی خدا و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است.»
و در سوره ی مبارکه ی نور آیات شریفه ی 51 و 52 آمده است:
«إنما کان قول المؤمنینَ إذا دعوا الی الله و رسوله لیحکم بینهم ان یقولوا سمعنا و اطعنا و اولئک هم المفلحون، و من یُطع الله و رسوله و یخش الله و یتقه فاولئک هم الفائزون»
«مؤمنان هنگامی که به سوی خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داوری کند، سخنانشان تنها این است که می گویند شنیدیم و اطاعت کردیم و رستگاران واقعی آنها هستند و هرکس خدا و پیامبرش را اطاعت کند و از پروردگار بترسد و از مخالفت فرمانش بپرهیزد، آنها رستگارند.»
مؤمنان باید کاملاً تسلیم باشند
«زبیر بن عوام» که از مهاجران بود، با یکی از انصار بر سر آبیاری نخلستان های خود که در کنار هم قرار داشتند، اختلاف پیدا کردند.
هر دو برای حلّ اختلاف خود خدمت پیامبر رسیدند. از آنجا که باغستان زبیر در قسمت بالای نهر و باغستان انصاری در قسمت پایین نهر بود، پیامبر دستور داد که اول زبیر باغ هایش را آبیاری کند و بعد مسلمان انصاری، اما این مرد انصاری به ظاهر مسلمان از داوری عادلانه ی پیامبر ناراحت شد و گفت: آیا ای
چنین سؤالی می تواند دو جنبه داشته باشد: عده ای به قصد رسیدن به حقایق و برخی دیگر به نیت اعتراض و وارد کردن اشکال سؤال می کنند.
در این قسمت از بحث، به فلسفه و ماهیت حجاب می پردازیم و اینکه چرا زنان مسلمان باید حجاب را رعایت کنند؟
رعایت حجاب نه تنها برای خود زن ارزش می آفریند، بلکه می تواند خانواده، اجتماع و... را نیز تحت تأثیر قرار دهد. همان طور که رعایت آن به عنوان یک امر ضروری می تواند مفید باشد، عدم رعایت آن نیز پیامدهایی منفی را به همراه دارد.
اینک نگاهی کوتاه می اندازیم به فواید و اثرات رعایت حجاب و پیامدهای آن و پاسخی مناسب به این سؤال که چرا حجاب برای زنان ضروری است؟ و جواب سؤال فوق را در موارد ذیل بررسی می نماییم:
1- حجاب در اسلام یک قانون است.
2- حجاب به عنوان سرچشمه ی زلال می تواند زن را به کمال برساند.
3- حجاب از بی بند و باری و مفاسد اجتماعی جلوگیری می کند.
4- حجاب باعث استواری و تداوم کانون گرم خانواده ها می شود.
حجاب در اسلام قانون است
بر زن مسلمان فرض است که بدون هیچ گونه قید و شرطی قانون حجاب را بپذیرد. بدون شک استقلال فکری و روحی انسان اجازه نمی دهد که بی قید و شرط تسلیم انسان دیگری شود؛ چرا که او هم مثل خودش یک انسان است و ممکن است در برخی موارد اشتباه کند.
ولی اگر انسان نسبت به خداوند تسلیم نشود، گمراه است؛ چرا که فرمان خداوند عاری از هرگونه اشتباهی است، از این گذشته فرمان خداوند حافظ منافع انسان است.
آیا ممکن است یک انسان عاقل این حقیقت را تشخیص دهد و با این وجود مصالح خود را زیر پا گذارد؟ هرچه داریم از خداوند سبحان داریم و باید در برابر دستورات او تسلیم شویم.
اسلام از تسلیم گرفته شده است: «الاسلام هو التسلیم» تسلیم شدن روح اسلام است. واضح است که خداوند و پیامبر هیچ نیازی به تسلیم مردم ندارند، بلکه انسان به علت عدم اطلاع کامل برخی مصالح خویش را فراموش می کند که خداوند می داند و به پیامبرش دستور می دهد.
این درست به آن می ماند که یک طبیب ماهر به بیمارش بگوید: در صورتی به درمان تو می پردازم که در برابر دستوراتم تسلیم محض باشی و از خود هیچ اراده ای نداشته باشی. این نهایت دلسوزی طبیب را نسبت به بیمار نشان می دهد و خدا از چنین طبیبی برتر و بالاتر است.
مردم در برابر دستورات و احکام الهی سه دسته اند:
گروه اول: تنها در مواردی تسلیم حق هستند که با منافعشان تطبیق کند: «نؤمنُ ببعضٍ و نکفُرُ ببعضٍ»، در حقیقت اگر ایمان هم آورده اند، به خاطر منافعشان است نه به حکم خداوند.
گروه دوم: کسانی که اراده و خواسته هایشان، خواسته و اراده ی خداست و اگر منافع زودگذرشان با فرمان خداوند در تضاد بود، از منافع خود چشم می پوشند و تسلیم فرمان خداوند می شوند، اینان مؤمنان و مسلمانان راستینند.
گروه سوم: از گروه دوم هم برترند و درواقع جز آنچه خدا اراده کند، اراده ای ندارند و جز آنچه او می خواهد، خواسته ای در دل آنها نیست. آنها به جایی رسیده اند که فقط چیزی را دوست می دارند که او دوست دارد و از چیزی متنفرند که او نمی خواهد، در حقیقت تسلیم محض خداوند تبارک و تعالی هستند.(1)
و این همان معنای آیه ی 36 از سوره ی مبارکه ی احزاب است که می فرماید: «و ما کان لمؤمنٍ و لا مؤمنهٍ إذا قضی اللهُ و رسولهُ امراً ان یکونَ لهم الخیرةُ من امرهم و من یعص اللهَ و رسولهُ فقد ضلّ ضلالاً مبیناً»
«هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشد و هرکس نافرمانی خدا و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است.»
و در سوره ی مبارکه ی نور آیات شریفه ی 51 و 52 آمده است:
«إنما کان قول المؤمنینَ إذا دعوا الی الله و رسوله لیحکم بینهم ان یقولوا سمعنا و اطعنا و اولئک هم المفلحون، و من یُطع الله و رسوله و یخش الله و یتقه فاولئک هم الفائزون»
«مؤمنان هنگامی که به سوی خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داوری کند، سخنانشان تنها این است که می گویند شنیدیم و اطاعت کردیم و رستگاران واقعی آنها هستند و هرکس خدا و پیامبرش را اطاعت کند و از پروردگار بترسد و از مخالفت فرمانش بپرهیزد، آنها رستگارند.»
مؤمنان باید کاملاً تسلیم باشند
«زبیر بن عوام» که از مهاجران بود، با یکی از انصار بر سر آبیاری نخلستان های خود که در کنار هم قرار داشتند، اختلاف پیدا کردند.
هر دو برای حلّ اختلاف خود خدمت پیامبر رسیدند. از آنجا که باغستان زبیر در قسمت بالای نهر و باغستان انصاری در قسمت پایین نهر بود، پیامبر دستور داد که اول زبیر باغ هایش را آبیاری کند و بعد مسلمان انصاری، اما این مرد انصاری به ظاهر مسلمان از داوری عادلانه ی پیامبر ناراحت شد و گفت: آیا ای
۲۰۵.۹k
۱۴ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۶۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.