چرا مردت نباشم...
چرا مردت نباشم...
وقتی رنگ دلتنگی ات را کمرنگ میکنم!
وقتی جلوی تلوزیون در آغوشم خوابت میبرد
بغلت میکنم میبرمت روی تخت
بد خواب میشوی_
لالایی موقع خوابت را میخوانم
حاشیه ی امنیتت میشوم...
تکیه گاه آرامشت...
نوازش بی خوابی هایت...
بالای سرت بیدارم
تا کامل چشمانت را خواب بگیرد!
چرا مردت نباشم...
وقتی با جفت بوسه ایی به روی چشمانت
صبحت را بخیر میکنم!
روی تختت صبحانه را لقمه میگیرم برایت
دست و صورتت را با شوق میشویم
لباس جدید تنت می کنم
وقتی داری آرایش ملایم میکنی
موهایت را شانه میکنم...
میبافم....
موهایت را شانه میکنم...
میبافم....
بند کفش هایت را میبندم
دستت را میگیرم
میبرمت خیابان گردی
بازار گردی....
کافه ای که دوست داری...
سفارش قهوه و کیک مورد علاقه ات را میدهم
بگو چرا مردت نباشم؟
وقتی سلیقه ات دستم آمده!
چه ضعفی میرود دلم_
وقتی بی طاقت میگویی بابایی گرسنمه!!!!
می دانم سیب زمینی سرخ کرده دوست داری
جلوی دیگران غذا میگذارم دهانت
دور لبانت را پاک می کنم
می دانم بد غذایی
هی اصرار میکنم همه ی ظرفت را باید تمام کنی
آخ که دلم آب میشود وقتی سرت را پایین می اندازی
می گویی "خوب چکار کنم..
می گویی "خوب چکار کنم نمیتونم!!سیر شدم بابایی"
بگو چرا مردت نباشم؟
وقتی حمامت میدهم
موهایت را خشک میکنم
لاک باب میلت را برایت میزنم
وقتی عصر جمعه هایت را پر از شعر و فنجانِ چای میکنم
فیلم عاشقانه ببینیم_
و من هم محو تماشای تو...
بگذار برای همیشه مردت بمانم...
قول میدم "تمام وقت" در آغوشم باشی!
پاهایت با زمین غریبگی کند
گوش هایت را پر میکنم از حرف های تازه
با لبخند بنشینم پای اداهای کودکانه ات
تو هم بی توجه به من هی زبان بازی کنی!
خیره ات باشم...
یکباره بزنی روی شانه ام
خودت را لوس کنی ...
یکباره بزنی روی شانه ام
خودت را لوس کنی...
بگویی اصلا حواست به من نیست
دست ببرم لای موهایت
لب های آویزان شده ات را ببوسم
بگویم به قول شاعر...
دیوانه تر از من چه کسی است... کجاست؟
نازت را بخرم...
هی بزنی روی سینه ام
بگویی "نمیخواااامممم"
قربان طرز حرف زدنت
اصلا دلت میاید مردت نباشم؟
هیچکس کامل نیست عزیزجان
اما همیشه میگویی خوبِ که تلاشت را میکنی
تمامِ وقتم را صرف راضی نگه داشتن تو خواهم کرد
اینجا نوشتن شاید تمام شده باشد
ولی دوست داشتنم تا همیشه ادامه دارد
وقتی رنگ دلتنگی ات را کمرنگ میکنم!
وقتی جلوی تلوزیون در آغوشم خوابت میبرد
بغلت میکنم میبرمت روی تخت
بد خواب میشوی_
لالایی موقع خوابت را میخوانم
حاشیه ی امنیتت میشوم...
تکیه گاه آرامشت...
نوازش بی خوابی هایت...
بالای سرت بیدارم
تا کامل چشمانت را خواب بگیرد!
چرا مردت نباشم...
وقتی با جفت بوسه ایی به روی چشمانت
صبحت را بخیر میکنم!
روی تختت صبحانه را لقمه میگیرم برایت
دست و صورتت را با شوق میشویم
لباس جدید تنت می کنم
وقتی داری آرایش ملایم میکنی
موهایت را شانه میکنم...
میبافم....
موهایت را شانه میکنم...
میبافم....
بند کفش هایت را میبندم
دستت را میگیرم
میبرمت خیابان گردی
بازار گردی....
کافه ای که دوست داری...
سفارش قهوه و کیک مورد علاقه ات را میدهم
بگو چرا مردت نباشم؟
وقتی سلیقه ات دستم آمده!
چه ضعفی میرود دلم_
وقتی بی طاقت میگویی بابایی گرسنمه!!!!
می دانم سیب زمینی سرخ کرده دوست داری
جلوی دیگران غذا میگذارم دهانت
دور لبانت را پاک می کنم
می دانم بد غذایی
هی اصرار میکنم همه ی ظرفت را باید تمام کنی
آخ که دلم آب میشود وقتی سرت را پایین می اندازی
می گویی "خوب چکار کنم..
می گویی "خوب چکار کنم نمیتونم!!سیر شدم بابایی"
بگو چرا مردت نباشم؟
وقتی حمامت میدهم
موهایت را خشک میکنم
لاک باب میلت را برایت میزنم
وقتی عصر جمعه هایت را پر از شعر و فنجانِ چای میکنم
فیلم عاشقانه ببینیم_
و من هم محو تماشای تو...
بگذار برای همیشه مردت بمانم...
قول میدم "تمام وقت" در آغوشم باشی!
پاهایت با زمین غریبگی کند
گوش هایت را پر میکنم از حرف های تازه
با لبخند بنشینم پای اداهای کودکانه ات
تو هم بی توجه به من هی زبان بازی کنی!
خیره ات باشم...
یکباره بزنی روی شانه ام
خودت را لوس کنی ...
یکباره بزنی روی شانه ام
خودت را لوس کنی...
بگویی اصلا حواست به من نیست
دست ببرم لای موهایت
لب های آویزان شده ات را ببوسم
بگویم به قول شاعر...
دیوانه تر از من چه کسی است... کجاست؟
نازت را بخرم...
هی بزنی روی سینه ام
بگویی "نمیخواااامممم"
قربان طرز حرف زدنت
اصلا دلت میاید مردت نباشم؟
هیچکس کامل نیست عزیزجان
اما همیشه میگویی خوبِ که تلاشت را میکنی
تمامِ وقتم را صرف راضی نگه داشتن تو خواهم کرد
اینجا نوشتن شاید تمام شده باشد
ولی دوست داشتنم تا همیشه ادامه دارد
۱۸.۶k
۲۰ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.