رابطه با فردی که در رابطه ای دیگر است، تنبیه است!
رابطه با فردی که در رابطه ای دیگر است، تنبیه است!
تنبیهی که خودمان برای خودمان در نظر گرفته ایم!
تنبیهی که دردش بسیار بیشتر از رضایت و دلبستگی ای است که در رابطه به دست میاوریم.
وقتی وارد رابطه با ادمی میشویم که درگیر شخصی دیگر است یعنی با درونمان و خودمان در جنگی همیشگی هستیم.
در واقع ادم درونی مان را در یک بازی دردناک قرار میدهیم. بازی اثباتِ قدرت!
اگر بتوانیم کاری کنیم که رقیب کنار برود تصورمان این است که همراهمان با کنار گذاشتن دیگری این پیام را به ما داده است : "تو را بیشتر دوست دارم!" انگاه احساس پیروزی میکنیم و برای مدتی خودمان را دوست داشتنی میبینیم. در نهایت، پیروزی، احساس قدرت و دوست داشتنی بودن میدهد! اما چه فایده ای دارد هزاران" دوستت دارم " شنیدن وقتی خودمان با خودمان تنبیهی و ازارگر رفتار میکنیم؟ برای همین است که وقتی خودمان نمیتوانیم رابطه ی خوبی با خودمان داشته باشیم از همه چیز تنها به صورت موقتی می توانیم لذت ببریم و به همین علت است که وقتی رقیب هم کنار میرود بعد از مدتی متوجه میشویم که حال درونی مان خوب نشده است و نمیتوانیم ارام بگیریم.
راضی شدن به ادمی که در رابطه ای دیگر گیر کرده است نشان دهنده ی ظلم خودمان به درونمان است. یعنی درونمان انقدر دوست داشتنی و قابل احترام نیست که او را لایق رابطه ای مشخص، نه معلق و برزخی بدانیم و انتخاب این نوع رابطه ها یعنی ما خودمان را شرطی دوست داریم! زمانی دوستش خواهیم داشت که در بازی برنده شود و بشود "نفر اول"! غافل از اینکه این برنده شدن قلب او را شاد نخواهد کرد چون او نفر اول زندگی ما نیست! چون ما او را ازار میدهیم و او را در درد قرار میدهیم و انتظار داریم در درد جلو برود و بازی ذهنی ما را برنده شود!
غافل از اندوهی که در قلبش هست و خستگی مداومش از انتظار! انتظار اینکه رقیب کنار برود بلکه برنده شود و ما از او راضی شویم!
و ای کاش راضی میشدیم و ای کاش ارام میگرفتیم!
ما ارام نخواهیم گرفت مگر اینکه درد درونمان را ببینیم و متوجه شویم چه اندوه و خشمی دارد از اینکه ادمی را برایش انتخاب کرده ایم که گیج است! که در رابطه ای دیگر است!
غمش را حس کنیم و متوجه شویم چقدر این رابطه خسته اش میکند و از درون پیرش میکند و بهتر است به صورت خودمان نگاه کنیم: به چه قیمتی او را میخواهیم برنده کنیم؟ .
تنبیهی که خودمان برای خودمان در نظر گرفته ایم!
تنبیهی که دردش بسیار بیشتر از رضایت و دلبستگی ای است که در رابطه به دست میاوریم.
وقتی وارد رابطه با ادمی میشویم که درگیر شخصی دیگر است یعنی با درونمان و خودمان در جنگی همیشگی هستیم.
در واقع ادم درونی مان را در یک بازی دردناک قرار میدهیم. بازی اثباتِ قدرت!
اگر بتوانیم کاری کنیم که رقیب کنار برود تصورمان این است که همراهمان با کنار گذاشتن دیگری این پیام را به ما داده است : "تو را بیشتر دوست دارم!" انگاه احساس پیروزی میکنیم و برای مدتی خودمان را دوست داشتنی میبینیم. در نهایت، پیروزی، احساس قدرت و دوست داشتنی بودن میدهد! اما چه فایده ای دارد هزاران" دوستت دارم " شنیدن وقتی خودمان با خودمان تنبیهی و ازارگر رفتار میکنیم؟ برای همین است که وقتی خودمان نمیتوانیم رابطه ی خوبی با خودمان داشته باشیم از همه چیز تنها به صورت موقتی می توانیم لذت ببریم و به همین علت است که وقتی رقیب هم کنار میرود بعد از مدتی متوجه میشویم که حال درونی مان خوب نشده است و نمیتوانیم ارام بگیریم.
راضی شدن به ادمی که در رابطه ای دیگر گیر کرده است نشان دهنده ی ظلم خودمان به درونمان است. یعنی درونمان انقدر دوست داشتنی و قابل احترام نیست که او را لایق رابطه ای مشخص، نه معلق و برزخی بدانیم و انتخاب این نوع رابطه ها یعنی ما خودمان را شرطی دوست داریم! زمانی دوستش خواهیم داشت که در بازی برنده شود و بشود "نفر اول"! غافل از اینکه این برنده شدن قلب او را شاد نخواهد کرد چون او نفر اول زندگی ما نیست! چون ما او را ازار میدهیم و او را در درد قرار میدهیم و انتظار داریم در درد جلو برود و بازی ذهنی ما را برنده شود!
غافل از اندوهی که در قلبش هست و خستگی مداومش از انتظار! انتظار اینکه رقیب کنار برود بلکه برنده شود و ما از او راضی شویم!
و ای کاش راضی میشدیم و ای کاش ارام میگرفتیم!
ما ارام نخواهیم گرفت مگر اینکه درد درونمان را ببینیم و متوجه شویم چه اندوه و خشمی دارد از اینکه ادمی را برایش انتخاب کرده ایم که گیج است! که در رابطه ای دیگر است!
غمش را حس کنیم و متوجه شویم چقدر این رابطه خسته اش میکند و از درون پیرش میکند و بهتر است به صورت خودمان نگاه کنیم: به چه قیمتی او را میخواهیم برنده کنیم؟ .
۱۲.۵k
۲۱ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.