صدای قدم های پاییز می آید
صدای قدم های پاییز می آید
من هیچ ثانیه ای
حضور غم انگیز او را دوست نداشتم
من از غربت شاخه ها می ترسم
از دیوانگی رنگ ها 🎭
از دو دلی های آسمان می ترسم
من حتی در پاییز
از باران هم می ترسم
انگار باران یک دروغ است
مگر برگ و شاخه عاشق یکدیگر نیستند؟
پس چرا شاخه ها تنها می شوند؟
پاییز...🍁
انگار ساعت هم چیزی جا گذاشته باشد
انگار نمی خواهد آن را قبول کند
به عقب می آید.
من از سلام برگ لرزان به زمین می ترسم
و از دست های کوتاه نور..
میان من و پاییز
به اندازه ی یک خوابِ عمیق
فاصله بگذارید.
🌸 💫 💫 💐 💫 💫 🌸
🌸 💫 💫 💐 💫 💫 🌸
من هیچ ثانیه ای
حضور غم انگیز او را دوست نداشتم
من از غربت شاخه ها می ترسم
از دیوانگی رنگ ها 🎭
از دو دلی های آسمان می ترسم
من حتی در پاییز
از باران هم می ترسم
انگار باران یک دروغ است
مگر برگ و شاخه عاشق یکدیگر نیستند؟
پس چرا شاخه ها تنها می شوند؟
پاییز...🍁
انگار ساعت هم چیزی جا گذاشته باشد
انگار نمی خواهد آن را قبول کند
به عقب می آید.
من از سلام برگ لرزان به زمین می ترسم
و از دست های کوتاه نور..
میان من و پاییز
به اندازه ی یک خوابِ عمیق
فاصله بگذارید.
🌸 💫 💫 💐 💫 💫 🌸
🌸 💫 💫 💐 💫 💫 🌸
۲.۱k
۲۶ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.