ورود به محرم
ورود به محرم
♦ ️بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را
♦ ️از گلوی بغض هایم باز کردم گریه را
♦ ️مثل یک مادر که فرزندش ز دستش می رود
اقتدا کردم به او ابراز کردم گریه را
♦ ️این سیاهی های هیئت چادر خاکی او است
♦ ️با غم پنهانی اش همراز کردم گریه را
♦ ️تا که از ذکر غریب مادر افتادم ز پا
♦ ️با نگاه او پر پرواز کردم گریه را
♦ ️سایه ای را بر سرم حس می کنم در روضه ها
♦ ️در پناه فاطمه آغاز کردم گریه را
♦ ️گفته اند , اذن دخول ماه غم یا فاطمه است
♦ ️روزی اشک محرم های ما با فاطمه است
♦ ️شال غم بر روی دوشم پیرهن مشکی به تن
♦ ️آرزو دارم شود این جامه بر جسمم کفن
♦ ️محتشم دم می دهد باز این چه شور و ماتم است
♦ ️گویی آویزان شده از عرش کهنه پیرهن
♦ ️تا که از خانه به قصد روضه بیرون می زنم
♦ ️حیدر کرار می آید به استقبال من
♦ ️فاطمه پایین مجلس مینشیند پیش در
♦ ️می نشاند صدر مجلس گریه کن ها را حسن
♦ ️خواهرش برسینه می کوبد برادر کاش کاش
♦ ️وقت بوسه از رگت میرفت جانم از بدن
♦ ️آنقدر پای تنت بر سینه و بر سر زدم
♦ ️پیش چشمم پرپرت کردند و من پرپر زدم
♦ ️بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را
♦ ️از گلوی بغض هایم باز کردم گریه را
♦ ️مثل یک مادر که فرزندش ز دستش می رود
اقتدا کردم به او ابراز کردم گریه را
♦ ️این سیاهی های هیئت چادر خاکی او است
♦ ️با غم پنهانی اش همراز کردم گریه را
♦ ️تا که از ذکر غریب مادر افتادم ز پا
♦ ️با نگاه او پر پرواز کردم گریه را
♦ ️سایه ای را بر سرم حس می کنم در روضه ها
♦ ️در پناه فاطمه آغاز کردم گریه را
♦ ️گفته اند , اذن دخول ماه غم یا فاطمه است
♦ ️روزی اشک محرم های ما با فاطمه است
♦ ️شال غم بر روی دوشم پیرهن مشکی به تن
♦ ️آرزو دارم شود این جامه بر جسمم کفن
♦ ️محتشم دم می دهد باز این چه شور و ماتم است
♦ ️گویی آویزان شده از عرش کهنه پیرهن
♦ ️تا که از خانه به قصد روضه بیرون می زنم
♦ ️حیدر کرار می آید به استقبال من
♦ ️فاطمه پایین مجلس مینشیند پیش در
♦ ️می نشاند صدر مجلس گریه کن ها را حسن
♦ ️خواهرش برسینه می کوبد برادر کاش کاش
♦ ️وقت بوسه از رگت میرفت جانم از بدن
♦ ️آنقدر پای تنت بر سینه و بر سر زدم
♦ ️پیش چشمم پرپرت کردند و من پرپر زدم
۲.۱k
۳۰ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.