آفتاب آمده بالا و قضاوت کرده ست
آفتاب آمده بالا و قضاوت کرده ست
ماه از دست خود ماه، شکایت کرده ست
مردی از دور می آید که علمدار غم است
قامتش اوج قیام است،قیامت کرده است
"عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد"
جان، به سرآمده و عرض ارادت کرده است
مردی از آینه و آب، تر و زیباتر
رهبر کشور دل هاست،امامت کرده است
شهر من،شهره ی دردی ست که خود درمان است
اردبیل است و ابوالفضل...شفاعت کرده ست
پیرزن باز قسم خورد: خود آقا بود
قصه را غیرت عباس (ع)، کفایت کرده است.
ماه از دست خود ماه، شکایت کرده ست
مردی از دور می آید که علمدار غم است
قامتش اوج قیام است،قیامت کرده است
"عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد"
جان، به سرآمده و عرض ارادت کرده است
مردی از آینه و آب، تر و زیباتر
رهبر کشور دل هاست،امامت کرده است
شهر من،شهره ی دردی ست که خود درمان است
اردبیل است و ابوالفضل...شفاعت کرده ست
پیرزن باز قسم خورد: خود آقا بود
قصه را غیرت عباس (ع)، کفایت کرده است.
۱.۵k
۰۸ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.