پاییز زیبا
#پاییز_زیبا
پاییز یعنی صدای هو هوی باد پیچیده در علفزار...
پاییز یعنی صدای پای باران...
پاییز یعتی صدای دیرینگ دیرینگ زنگ کهنه ی مدرسه...
پاییز یعنی صدای خنده های بچه ها در راهروی کلاس ها...
پاییز یعنی صدای "ساکت"گفتن ناظم قد بلند با آن خط کش فلزی همیشه همراهش...
پاییز یعنی صدای ساز دهنی زدن آن پیرمرد نابینای توی پیاده رو...
پاییز یعنی صدای بوق های ممتد سرویس مدرسه...
پاییز یعنی صدای خش خش برگها زیر پای زن و شوهری که دست در دست کودک خردسال نوپایشان توی پیاده رو قدم میزنند.پاییز یعنی صدای فریاد آن مرد لبو فروش که هرروز جلوی مدرسه بساط میکند...
یاییز یعنی بوی خوش نارنگی و خرمالو و خیار های توی ظرف تغذیه ی زنگ تفریح...
پاییز یعنی بوی غریب گِل روی برگ های نارنجی و خیس درخت چنار بعد از باران صبحگاهی...
پاییز یعنی بوی تُند نیمکت ها و دیوار های تازه رنگ خورده ی کلاس...
پاییز یعنی بوی لبو های قرمز و داغ مرد دوره گرد....
پاییز یعنی بوی کیف و دفتر و کتاب های نو سال جدید تحصیلی...
پاییز یعنی بوی آشنای گچ های سفید و رنگی...
پاییز برای من یعنی کفش های گشاد،ژاکت تنگ.
...چتر زیبای همرنگ کلاه....
غروب سرخ رنگ آفتاب ساعت ۵بعدازظهر...
ابرهای پف آلود که انگار سالهاست خوابیده اند و نشسته اند رخ به رخ هم...
پاییز یعنی غروب هایی که زودتر می آیند و شب هایی که با عجله و صبح هایی که سردتر از همیشه خروس را برای خواندن تشویق میکنند!
پاییز که می آید رخوت همیشگی از خواب بیدار نشدن می آید سراغم...
رخوتی که حس مدرسه ای بودن را در وجودم بیدار میکند...
رخوتی که خوب است وقتی هست،و وقتی هست یعنی پاییز...
پاییز یعنی سقوط یک برگ از شاخه درخت یعنی پاییز
پاییز یعنی قصه ای از غصه لبریز
پاییز یعنی اوج هنر
پاییز یعنی سقوط برگی در تنپوش زرد
پاییز معنی طعم وداع
پاییز یعنی لبریز از باران های بی تپش
پاییز یعنی لبریز از شوق رفتن
پاییز یعنی چشمانی گره خورده به راه
پاییز یعنی حتی ساده ترین تفسیر آه
پاییز فصل اوج خوشبختی زیبا ترین نگین
پاییز یعنی نگاه منتظر برگ روی زمین
پاییز یعنی تنپوش زیبای من
پاییز یعنی شوق پر کشیدن از زندان تن
پاییز یعنی چه حس زیباییست آرامش در عین بودن در حین زیستن بین تنگناهای زندگی در کنار تو ...
پاییز یعنی عصر ها کمی زودتر به خانه برگرد هوا که تاریک میشود دلم شور میزند.
پاییز یعنی صبح یک فنجان چای دستت بگیر پشت پنجره بایست و بچه مدرسه ای ها را تماشا کن.
پاییز یعنی بیرون که می روی کت و کلاهت را ببر.
پاییز یعنی هر روز منتظر باران باش.
پاییز یعنی اگر حال و هوای عاشقی به سرت زد جدی اش بگیر.
پاییز یعنی یک روز صبح که هوا بدجور گرفته و ابری است پالتو ات را بپوش، شال گردن آبی رنگت را بردار و سری به خانه ی هنرمندان بزن.
پاییز یعنی بعضی روزها سیب سرخ و پرتقال بخور.
پاییز یعنی ممکن است یک روز ناگهان، گردنبد سیب نشانت پاره شود.
پاییز یعنی بیشتر دل به لحظه های شنی این ساعت شنی ببند.
پاییز یعنی صدای رضا یزدانی را انقدر بلند کن تا همه بشنوند: "من تو خدا، هر سه ،کی فکرش می کرد" .
پاییز یعنی به گرمای آفتاب دل خوش نکن که به زودی خواهد رفت.
پاییز یعنی به هیچ چیز دیگر فکر نکن. پنجره ها را باز کن. یک لیوان بزرگ چای بریز. روی صندلی بنشین. کوچه ملی گوش کن و چشمانت را ببند . . .
پس به نام خداوند آسمان و سلام بر پاییز امسال...!
بقول یغما گلرویی پاییز یعنی،تو برمیگردی...!
پاییز یعنی صدای هو هوی باد پیچیده در علفزار...
پاییز یعنی صدای پای باران...
پاییز یعتی صدای دیرینگ دیرینگ زنگ کهنه ی مدرسه...
پاییز یعنی صدای خنده های بچه ها در راهروی کلاس ها...
پاییز یعنی صدای "ساکت"گفتن ناظم قد بلند با آن خط کش فلزی همیشه همراهش...
پاییز یعنی صدای ساز دهنی زدن آن پیرمرد نابینای توی پیاده رو...
پاییز یعنی صدای بوق های ممتد سرویس مدرسه...
پاییز یعنی صدای خش خش برگها زیر پای زن و شوهری که دست در دست کودک خردسال نوپایشان توی پیاده رو قدم میزنند.پاییز یعنی صدای فریاد آن مرد لبو فروش که هرروز جلوی مدرسه بساط میکند...
یاییز یعنی بوی خوش نارنگی و خرمالو و خیار های توی ظرف تغذیه ی زنگ تفریح...
پاییز یعنی بوی غریب گِل روی برگ های نارنجی و خیس درخت چنار بعد از باران صبحگاهی...
پاییز یعنی بوی تُند نیمکت ها و دیوار های تازه رنگ خورده ی کلاس...
پاییز یعنی بوی لبو های قرمز و داغ مرد دوره گرد....
پاییز یعنی بوی کیف و دفتر و کتاب های نو سال جدید تحصیلی...
پاییز یعنی بوی آشنای گچ های سفید و رنگی...
پاییز برای من یعنی کفش های گشاد،ژاکت تنگ.
...چتر زیبای همرنگ کلاه....
غروب سرخ رنگ آفتاب ساعت ۵بعدازظهر...
ابرهای پف آلود که انگار سالهاست خوابیده اند و نشسته اند رخ به رخ هم...
پاییز یعنی غروب هایی که زودتر می آیند و شب هایی که با عجله و صبح هایی که سردتر از همیشه خروس را برای خواندن تشویق میکنند!
پاییز که می آید رخوت همیشگی از خواب بیدار نشدن می آید سراغم...
رخوتی که حس مدرسه ای بودن را در وجودم بیدار میکند...
رخوتی که خوب است وقتی هست،و وقتی هست یعنی پاییز...
پاییز یعنی سقوط یک برگ از شاخه درخت یعنی پاییز
پاییز یعنی قصه ای از غصه لبریز
پاییز یعنی اوج هنر
پاییز یعنی سقوط برگی در تنپوش زرد
پاییز معنی طعم وداع
پاییز یعنی لبریز از باران های بی تپش
پاییز یعنی لبریز از شوق رفتن
پاییز یعنی چشمانی گره خورده به راه
پاییز یعنی حتی ساده ترین تفسیر آه
پاییز فصل اوج خوشبختی زیبا ترین نگین
پاییز یعنی نگاه منتظر برگ روی زمین
پاییز یعنی تنپوش زیبای من
پاییز یعنی شوق پر کشیدن از زندان تن
پاییز یعنی چه حس زیباییست آرامش در عین بودن در حین زیستن بین تنگناهای زندگی در کنار تو ...
پاییز یعنی عصر ها کمی زودتر به خانه برگرد هوا که تاریک میشود دلم شور میزند.
پاییز یعنی صبح یک فنجان چای دستت بگیر پشت پنجره بایست و بچه مدرسه ای ها را تماشا کن.
پاییز یعنی بیرون که می روی کت و کلاهت را ببر.
پاییز یعنی هر روز منتظر باران باش.
پاییز یعنی اگر حال و هوای عاشقی به سرت زد جدی اش بگیر.
پاییز یعنی یک روز صبح که هوا بدجور گرفته و ابری است پالتو ات را بپوش، شال گردن آبی رنگت را بردار و سری به خانه ی هنرمندان بزن.
پاییز یعنی بعضی روزها سیب سرخ و پرتقال بخور.
پاییز یعنی ممکن است یک روز ناگهان، گردنبد سیب نشانت پاره شود.
پاییز یعنی بیشتر دل به لحظه های شنی این ساعت شنی ببند.
پاییز یعنی صدای رضا یزدانی را انقدر بلند کن تا همه بشنوند: "من تو خدا، هر سه ،کی فکرش می کرد" .
پاییز یعنی به گرمای آفتاب دل خوش نکن که به زودی خواهد رفت.
پاییز یعنی به هیچ چیز دیگر فکر نکن. پنجره ها را باز کن. یک لیوان بزرگ چای بریز. روی صندلی بنشین. کوچه ملی گوش کن و چشمانت را ببند . . .
پس به نام خداوند آسمان و سلام بر پاییز امسال...!
بقول یغما گلرویی پاییز یعنی،تو برمیگردی...!
۶۲.۸k
۱۷ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.