وقتی به عاشق شدنت تو بچگی هات فکر میکنی هم میخندی هم غصه
وقتی به عاشق شدنت تو بچگی هات فکر میکنی هم میخندی هم غصه میخوری. میخندی به خودت.. که حتی پول تو جیبیت رو از بابات میگرفتی اما بهش قول میدادی همه زندگیتو براش بذاری.. همه زندگیت!
تو جز "جونت" چیزی کف دستت نبود.. تو یک پسر بچه بودی که تو خیالاتش بهترین عاشق دنیا بود اما معنای سختی های زندگی رو هیچوقت نمیفهمید. نمیدونستی دو سال دیگه کجایی قراره چیکاره بشی اما هی از اون قول های همیشگیت میدادی.
"تا همیشه باهاتم.
تا همیشه باهاتم.
تا همیشه باهاتم.
احمقی اگه باور نکنی.."
انقدر اینها رو میگفتی تا گریه کنه و بشی زندگیش..
غصه میخوری به اون وقت هات وقتی نگاه میکنی، که چقدر عشق ات خالص بود، هیچ فکر بدی تو سرت نداشتی. اون برای تو شده بود همه چیز.
اما امروز من خیلی فرق کردم. عشق برام معنای واقعی تری داره. چون رو پای خودمم.. میدونم چی دوست داری برای تولدت، من تمام روزهای ماه رو براش کار میکنم.
میبرمت رستوران نمیذارم مراعات کنی، هرچی بخوای باید سفارش بدی حتی از گرونای پایین لیست.. من غذا خوردنت رو خیلی دوست دارم عشقم.. وقتی نون زحمتای منو میخوری.. من خنده هاتو دوست دارم، غصه هاتو دوست دارم.. من.. عاشق دستاتم اینو میدونستی..؟
میدونی کسی که امروز دوستت داره دیگه اون پسر بچهه نیست..؟ میدونی مرد بودن چقدر سخته؟ میدونی وقتی قول هام واقعی میشه چقدر فرق میکنه همه چیز، میدونی وقتی امروز بهت میگم تا همیشه باهاتم نمیتونم بیشتر از یه بار بگم بهت..؟
امروز برام قول دادن خیلی سخت شده، چون اگه اون سالها تنها میشدم احساسم مثل یه حباب بود چون اگه تو امروز تنهام بذاری، یه کوه خسته رو ویرون کردی.
تو جز "جونت" چیزی کف دستت نبود.. تو یک پسر بچه بودی که تو خیالاتش بهترین عاشق دنیا بود اما معنای سختی های زندگی رو هیچوقت نمیفهمید. نمیدونستی دو سال دیگه کجایی قراره چیکاره بشی اما هی از اون قول های همیشگیت میدادی.
"تا همیشه باهاتم.
تا همیشه باهاتم.
تا همیشه باهاتم.
احمقی اگه باور نکنی.."
انقدر اینها رو میگفتی تا گریه کنه و بشی زندگیش..
غصه میخوری به اون وقت هات وقتی نگاه میکنی، که چقدر عشق ات خالص بود، هیچ فکر بدی تو سرت نداشتی. اون برای تو شده بود همه چیز.
اما امروز من خیلی فرق کردم. عشق برام معنای واقعی تری داره. چون رو پای خودمم.. میدونم چی دوست داری برای تولدت، من تمام روزهای ماه رو براش کار میکنم.
میبرمت رستوران نمیذارم مراعات کنی، هرچی بخوای باید سفارش بدی حتی از گرونای پایین لیست.. من غذا خوردنت رو خیلی دوست دارم عشقم.. وقتی نون زحمتای منو میخوری.. من خنده هاتو دوست دارم، غصه هاتو دوست دارم.. من.. عاشق دستاتم اینو میدونستی..؟
میدونی کسی که امروز دوستت داره دیگه اون پسر بچهه نیست..؟ میدونی مرد بودن چقدر سخته؟ میدونی وقتی قول هام واقعی میشه چقدر فرق میکنه همه چیز، میدونی وقتی امروز بهت میگم تا همیشه باهاتم نمیتونم بیشتر از یه بار بگم بهت..؟
امروز برام قول دادن خیلی سخت شده، چون اگه اون سالها تنها میشدم احساسم مثل یه حباب بود چون اگه تو امروز تنهام بذاری، یه کوه خسته رو ویرون کردی.
۲۲.۱k
۱۹ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.