آن ترک مست بین که مستانه می رود
آن ترک مست بین که مستانه می رود
شهری اسیر کرده سوی خانه می رود
هر جانبی که جلوه کنان روی می نهد
با او هزار عاشق دیوانه می رود
جانم ز تن رمید به سودای خال او
مرغ از قفس پرید سوی دانه می رود **
از جان رفته پیش رخش می کنم گله
با آشنا حکایت بیگانه می رود
زاهد به خود مایل و عاشق به کوی دوست
بلبل به باغ و جغد به ویرانه می رود
جامی ملول شود ز رفیقان کوی زهد
پیمان شکست و بر سر پیمانه می رود **
شهری اسیر کرده سوی خانه می رود
هر جانبی که جلوه کنان روی می نهد
با او هزار عاشق دیوانه می رود
جانم ز تن رمید به سودای خال او
مرغ از قفس پرید سوی دانه می رود **
از جان رفته پیش رخش می کنم گله
با آشنا حکایت بیگانه می رود
زاهد به خود مایل و عاشق به کوی دوست
بلبل به باغ و جغد به ویرانه می رود
جامی ملول شود ز رفیقان کوی زهد
پیمان شکست و بر سر پیمانه می رود **
۱.۸k
۲۰ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.