حدیث مهدوی
#حدیث_مهدوی
#نرم_افزار_جامع_مهدویت
پیامبر اکرم
الا انه لا غالب له و لا منصور علیه .
آگاه باشید که احدی بر مهدی (عج) چیره نیست و کسی او را شکست ندهد .
بحارالانوار/ ج37/ ص213
تازه هشدار و آگاه و هوشیار باشید که هرکسی را ببخشید بدی را کمتر کنید ابلیس را ببخشید نه تنها بدی را چندین برابر کنید که هیچ بلکه خود بخشیدنتان را هم می کشید.
بهانه به معنا غلط بودن آنچیز نیست می تواند صحیح باشد اما ارجعیت مسئله ای که مسئله ی دیگر دربرابر ناچیز شود همچون غیرملاک دربرابرملاک همانا بهانه محسوب می شود.
تازه دانسته شود که ملاک و علم مبنایی آنقدر از کیفی مهم و گسترده است اخلاق و علم حضوری و نیاز مطالعه داشتن دربرابرش ناچیز می شود تمام علم انقلابی رهبری و علامه هم بشود حقانیت اینان را از معنایی کردن حقیقت نباشد حداقلترین بهتر همیشه درتکلیف می باشند که طی شود یا اگر کتبی برایش هست به خصوص الزام درتکلیف اگر امتداد تا آخر امتداد فکر کرده باشد تا آخر کف نگرش نزدیک که هم همه ی آن تصدیق حضور دراین کتاب است با خواندن مسلط دانایی یا یافته و محصولش را هم ثابت هم سیاریش بشوند.
دانسته هم شود باید بدانید که درتکلیف بتوانید با ملاک جزء ملاک نداشته باشید اما درمسائل دیگر که دربعدی است باید بتوانید درحالی که توجه عملی به خودتان است به همراهش به فکر دیگران باشید درحالی دنبال عقل معاش خودتان هم درعمل هستید همراهش دنبال عقل مردمی درفکرتان باشید و درحالی که عملتان مربوط به خودتان است قلبتان به مردم و دیگران باشد و . . . میباشد که چنین باشید توسعه میابید.
تفاوت حضرت محمد با حضرت عیسی همان تفاوت حضرت مهدی با امام حسین می باشد یعنی حکمت معنویت مشترک به علاوه حکمت جسمی سالم در حضرت محمد و حضرت مهدی می باشدو همین ماندن بر ملاک و هم نیز پیش نبردن آن همانا تخلف کلی نیست اما تخلف جزئی همانا می باشد پس همین است که درملاک نباید ماند و هم باید پیش رفت هرچند درعین با عمل حساب ملاک اندازه ای ازملاک بشود که بسیار هم بشود باید که ازحقیقت به واقع بینی می باشد.
#نرم_افزار_جامع_مهدویت
پیامبر اکرم
الا انه لا غالب له و لا منصور علیه .
آگاه باشید که احدی بر مهدی (عج) چیره نیست و کسی او را شکست ندهد .
بحارالانوار/ ج37/ ص213
تازه هشدار و آگاه و هوشیار باشید که هرکسی را ببخشید بدی را کمتر کنید ابلیس را ببخشید نه تنها بدی را چندین برابر کنید که هیچ بلکه خود بخشیدنتان را هم می کشید.
بهانه به معنا غلط بودن آنچیز نیست می تواند صحیح باشد اما ارجعیت مسئله ای که مسئله ی دیگر دربرابر ناچیز شود همچون غیرملاک دربرابرملاک همانا بهانه محسوب می شود.
تازه دانسته شود که ملاک و علم مبنایی آنقدر از کیفی مهم و گسترده است اخلاق و علم حضوری و نیاز مطالعه داشتن دربرابرش ناچیز می شود تمام علم انقلابی رهبری و علامه هم بشود حقانیت اینان را از معنایی کردن حقیقت نباشد حداقلترین بهتر همیشه درتکلیف می باشند که طی شود یا اگر کتبی برایش هست به خصوص الزام درتکلیف اگر امتداد تا آخر امتداد فکر کرده باشد تا آخر کف نگرش نزدیک که هم همه ی آن تصدیق حضور دراین کتاب است با خواندن مسلط دانایی یا یافته و محصولش را هم ثابت هم سیاریش بشوند.
دانسته هم شود باید بدانید که درتکلیف بتوانید با ملاک جزء ملاک نداشته باشید اما درمسائل دیگر که دربعدی است باید بتوانید درحالی که توجه عملی به خودتان است به همراهش به فکر دیگران باشید درحالی دنبال عقل معاش خودتان هم درعمل هستید همراهش دنبال عقل مردمی درفکرتان باشید و درحالی که عملتان مربوط به خودتان است قلبتان به مردم و دیگران باشد و . . . میباشد که چنین باشید توسعه میابید.
تفاوت حضرت محمد با حضرت عیسی همان تفاوت حضرت مهدی با امام حسین می باشد یعنی حکمت معنویت مشترک به علاوه حکمت جسمی سالم در حضرت محمد و حضرت مهدی می باشدو همین ماندن بر ملاک و هم نیز پیش نبردن آن همانا تخلف کلی نیست اما تخلف جزئی همانا می باشد پس همین است که درملاک نباید ماند و هم باید پیش رفت هرچند درعین با عمل حساب ملاک اندازه ای ازملاک بشود که بسیار هم بشود باید که ازحقیقت به واقع بینی می باشد.
۳.۱k
۲۳ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.