.
.
عاشق دستانم بود
بعضی وقت ها به شوخی میگفت(دستاتو بیشتر از خودت دوس دارم) میگفت(دستات خیلی خشکلن)
مخصوصا وقتی که زیبایی دستانم را با لاک قرمز و یک ساعت مشکی چند برابر میکردم.میگفت(تضاد پوست سفیدت با ساعت مشکی فوق العادس)
وقتی که لاک مشکیم را با ساعت طلایی ست میکردم را که نگو.لحظه ای دستانم را رها نمیکرد.در آن مدت دستانم بیشتر از موهایم نوازش شد.بیشتر از لبانم بوسیده و بیشتر از گردنم بوییده شد.
چون دست هایم را دوست داشت,همیشه ناخن هایم را بلند و مرتب نگه میداشتم و دستانم همیشه بوی کرم مرطوب کننده ی مورد علاقه اش را میداد.
حالا او مدت هاست که رفته.و من مانده ام با ناخن هایی شکسته و بدون لاک.
با ساعت هایی که نمیدانم آنها را کجایه شهر جا گذاشتم یا در کدام پرسه هایه شبانه ام گمشان کردم
با یک قوطی مرطوب کننده ی خشک شده🛢
من مانده ام با جایه بوسه های پر حرارتی که از پشت دست تا عمق وجودم را ذره ذره می سوزاند.
عاشق دستانم بود
بعضی وقت ها به شوخی میگفت(دستاتو بیشتر از خودت دوس دارم) میگفت(دستات خیلی خشکلن)
مخصوصا وقتی که زیبایی دستانم را با لاک قرمز و یک ساعت مشکی چند برابر میکردم.میگفت(تضاد پوست سفیدت با ساعت مشکی فوق العادس)
وقتی که لاک مشکیم را با ساعت طلایی ست میکردم را که نگو.لحظه ای دستانم را رها نمیکرد.در آن مدت دستانم بیشتر از موهایم نوازش شد.بیشتر از لبانم بوسیده و بیشتر از گردنم بوییده شد.
چون دست هایم را دوست داشت,همیشه ناخن هایم را بلند و مرتب نگه میداشتم و دستانم همیشه بوی کرم مرطوب کننده ی مورد علاقه اش را میداد.
حالا او مدت هاست که رفته.و من مانده ام با ناخن هایی شکسته و بدون لاک.
با ساعت هایی که نمیدانم آنها را کجایه شهر جا گذاشتم یا در کدام پرسه هایه شبانه ام گمشان کردم
با یک قوطی مرطوب کننده ی خشک شده🛢
من مانده ام با جایه بوسه های پر حرارتی که از پشت دست تا عمق وجودم را ذره ذره می سوزاند.
۹۲۹
۲۶ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.