اجازه هست کــــه اسم ترا صدا بزنم
اجازه هست کــــه اسم ترا صدا بزنم
به عشق قبلی یک مرد پشت پا بزنم
اجازه هست که عاشق شوم، که روحم را
میان دستان مردانه تـــــو، تـــا بـــــزنم
دوباره بچه شوم بی بهانه گریه کنم
دوباره سنگ به جمــع پرنده ها بزنم
دوباره کنج اتاقم نشسته شعر شوم
و یا نه! یک تلفن به خـود شما بـــزنم
نشسته ای و لباس عروسیم خیس است
هنـوز منتظری تا کـــــه زنگ را بــــــــزنــــم
برای تو که در آغاز زندگی هستی
چگـونه حرف ز پایان ماجـرا بزنم؟!
دوباره آمده ای تا که عاشقت باشم
و اجازه ندارم عزیزم، که جـا بــــزنـــم!
به عشق قبلی یک مرد پشت پا بزنم
اجازه هست که عاشق شوم، که روحم را
میان دستان مردانه تـــــو، تـــا بـــــزنم
دوباره بچه شوم بی بهانه گریه کنم
دوباره سنگ به جمــع پرنده ها بزنم
دوباره کنج اتاقم نشسته شعر شوم
و یا نه! یک تلفن به خـود شما بـــزنم
نشسته ای و لباس عروسیم خیس است
هنـوز منتظری تا کـــــه زنگ را بــــــــزنــــم
برای تو که در آغاز زندگی هستی
چگـونه حرف ز پایان ماجـرا بزنم؟!
دوباره آمده ای تا که عاشقت باشم
و اجازه ندارم عزیزم، که جـا بــــزنـــم!
۱.۹k
۱۹ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.