پارت۱۱
پارت۱۱
ادامه نفس :
وارد که شدیم هدیه رو همون اول به مامی دادیم و بعد هر کی رفت اتاق خودش
وارد اتاقم که شدم لباس خوابمو پوشیدم و موهامو باز کردم و رفتم تو تخت به خودم فکر کردم من نفسه یارمهر ۱۹ سالم بود تا ۳ سالگیم توی فرانسه بودیم که من چیزی ازش یادم نیس(نکنه فک کردین الان خاطرات بوسه های لب دریا رو بهتون میگم هاا؟ نوچ نوچ 😂 ) خب داشتم میگفتم مادرم آلین و خانوادش که به ایران میان مادر بزرگم(مادر پدرم) مامان آلین رو میبینه و میپسنده و پاشو میکنه توی یه کفش که باید مهران با آلین ازدواج کنه هر دو خونواده جز عروس دوماد راضی بودن و بگذریم که بعد یکسال این ازدواج سر میگیره و اونها همین ایران میمونن و بعد دو سال نیک به دنیا میاد مادرم اصرار میکنه که اسم پسرش نیک باشه وقتی نیک ۵ سالش شد مادرم من رو حامله بود پدرم پیشنهاد داد که به فرانسه برن و سه سالی هم در وطن مادرم زندگی کنن چون مادرم فرانسوی بود خیلی زود اقامت ماهم جور شد و رفتیم من توی فرانسه به دنیا اومدم و پدرم اسمم رو نفس گزاشت اصرار پدرم برای این اسم فقط یک دلیل داشت (عشق اول) عشقه اول پدرم که این ازدواج مانع رسیدنشون شد نفس بود و دلیل انتخاب اسم نیک از طرف مادرم هم ( عشق اول) بود به نام نیک که عشقشون با این ازدواج سرکوب شد.. هیچکدوم با نظر دیگری برای انتخاب اسم ما مخالفت نکردن چون هر دو عاشق بودن و میخواستن حداقل اسم عشق هاشون در زندگیشون باشه
ادامه نفس :
وارد که شدیم هدیه رو همون اول به مامی دادیم و بعد هر کی رفت اتاق خودش
وارد اتاقم که شدم لباس خوابمو پوشیدم و موهامو باز کردم و رفتم تو تخت به خودم فکر کردم من نفسه یارمهر ۱۹ سالم بود تا ۳ سالگیم توی فرانسه بودیم که من چیزی ازش یادم نیس(نکنه فک کردین الان خاطرات بوسه های لب دریا رو بهتون میگم هاا؟ نوچ نوچ 😂 ) خب داشتم میگفتم مادرم آلین و خانوادش که به ایران میان مادر بزرگم(مادر پدرم) مامان آلین رو میبینه و میپسنده و پاشو میکنه توی یه کفش که باید مهران با آلین ازدواج کنه هر دو خونواده جز عروس دوماد راضی بودن و بگذریم که بعد یکسال این ازدواج سر میگیره و اونها همین ایران میمونن و بعد دو سال نیک به دنیا میاد مادرم اصرار میکنه که اسم پسرش نیک باشه وقتی نیک ۵ سالش شد مادرم من رو حامله بود پدرم پیشنهاد داد که به فرانسه برن و سه سالی هم در وطن مادرم زندگی کنن چون مادرم فرانسوی بود خیلی زود اقامت ماهم جور شد و رفتیم من توی فرانسه به دنیا اومدم و پدرم اسمم رو نفس گزاشت اصرار پدرم برای این اسم فقط یک دلیل داشت (عشق اول) عشقه اول پدرم که این ازدواج مانع رسیدنشون شد نفس بود و دلیل انتخاب اسم نیک از طرف مادرم هم ( عشق اول) بود به نام نیک که عشقشون با این ازدواج سرکوب شد.. هیچکدوم با نظر دیگری برای انتخاب اسم ما مخالفت نکردن چون هر دو عاشق بودن و میخواستن حداقل اسم عشق هاشون در زندگیشون باشه
۳.۶k
۱۷ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.