اتازه دانسته شود که زندگی همه آن چیزی می تواند باشد همه ن
اتازه دانسته شود که زندگی همه آن چیزی می تواند باشد همه نیست مگر برای فدای پشتوانه ی ملاک می باشد
قطعا مردم بر حکومت جسمی غلبه دارد اما رهبر الهی چون خیر پنهان از خیر باشد پس سروری انسانی و انسان دوستی غلبه برمردم دارددرواقع آنکسی درنزد خدا بیشتر به مردم بیشتر از مردم به مردم خیر بخواهد اما مردم چون دربازه ی ملاک نیستند میتوانند تخلف داشته و معمولا بسیاری قدرنشناسی بکنند و به هیچ عنوان ظاهر با باطن یکی نباشد مگر باطنی که درظاهر و قضاوت ظاهر باشد وگرنه باطن معرفتی تماما بیشتر جدای ظاهر صحیح است که باشد تا بتوان هم نوگرایانه با اعتقاد بنیادگرایانه داشت می باشد.
تازه خواست خدا بر مردم ارجعیت دارد و تا قبل از ظهور چون مردم می توانند خواست خدا را بر زمین بگذارد به خصوص وقتی که رهبر الهی حاکم باشد حداکثرش مردم برای امام عصر عملش تشریفاتی و رهبر الهی غیرمستقیممی باشد اما اگر مردم تخلف نداشتند یا مردمش امت مهدوی بود می تواند اگر علیه و کنار زدن وحکومت جسمی مهدوی و حضرت مهدی را درتابع کنترل جهت دهی بمانند و فوق تاثیرشان تشریفاتی باشد وفوق تاثیرش به رهبری الهی (رهبر تابع امام ازخداوند) غیرمستقیم کاملا می توانند هرحاکم جسمی را ازل و نصب کنند چون روال تکلیف این است که مردم برحاکم جسمی و حکومت جسمی جزء آنکه تصدیق ملاک دارد غلبه "صریح" داشته باشند و پشتوانه ی ملاک برمردم غلبه دارد و مردم و علم حضوری و عشق و . . . غلبه برهر غیری دیگری دارند و رهبر الهی یا پشتوانه ی امام عصر مردم می توانند تاثیر داشته باشند کسی منکر نیست اما فوقش غیرمستقیم (کمیتی) می باشد و تازه درروال تکلیف است هرانسانی که پشتوانه ی ملاک و درجهت ملاک باشد اما اگر نداشت بدین معنا نیست که حق آزادی ندارد تکلیف مسئله ای می باشد یعنی مسئله ای از جهت خدا بردوش داری اما انتخابش بعد لسانی ویا بعد فهمیدنش به خودت می باشد چون درلسانی (امر به معروف و نهی از منکر)گناهی و ثوابی دیگری می برد اما درانتخاب گناهش و ثوابش را خودت می بری می باشد و درواقع باطل و کافر حق آزادی دارد ما برای منافق راه آزادی نمیگذاریم کافر فرق نمی کند بی خدا باشد حق آزادی دارد مسیحی باشد بازحق آزادی دارد و اگر فکر می کنید اجبار است با خیال راحت کتاب را ببند چند بار تاکید کردم و نشان کافران اصلی(کافر معمولا بدون پشتوانه ملاک اما با مجنون بلکه نه کافر بدون پشتوانه ی ملاک که خودسازی خودشناس یامکفور و عملگرا یابدون پشتوانه ی ملاک اما مقبول روند اثبات ملاک و با کم وبیش ازعین دراهل عین بوده تا نگرش دور درنگرش نزدیک) با دیگر کافران این است که حامی منافقین (ویا بددینان) می باشند.
تازه دانسته که یک نفر منفرد بی سواد ملاک داشته باشد یک گله گوسفند به شعور چندین برابرش و هم صورتش و یک طویله الاغ دانشمندان به هم صورت و شعور چندین برابرش حتی غیر پشتوانه ی ملاک نداشته باشد آن منفرد از روی ثابت برهرغیر خود ارجعیت دارد بدبخت آن نیست که نه شعور دارد نه سواد بدبخت واقعی از روی ثابت ندارد که ملاک ندارد و این بدبختی درفکر دنیا و خود دنیا تا ظهور نمایان نمی باشد درواقع ابلیس اصلی مردم خواه است به طوری که آزادی مردم بدون کنترل دار بودن درجهت ملاک می خواهد یعنی موجود انسان وقتی پنهان ترین طاغوت و پنهان ترین فساد و تخلف می شود که از فکر خودش هم پنهان است که آزاد و خوکفایی همگانی جمعی و همگانی بدون کنترل دار بودن درجهت دهی ملاک نداشته باشد می باشد درواقع ابلیس همان است که حتی ریز موی حق فقط بدون پشتوانه ی ملاک می شود که دررو از ملاک می باشد.
تازه رنگ ها نشان از خصلت فردی می باشد وگرنه ابلیس آبی می تواند لباس خودش را برتن کند ویا هر رنگ نزدیک و دوری برتن داشته باشد اما این رنگ خصلت فردی آن می باشد اینکه ما قبول داشته باشیم شما (دشمنان) از ما برتر هستید در برتری مفهومی به عین و عین به عین می باشد وگرنه درکیفیت درملاک انسانی هیچ چیز نمی تواند از ما برتر باشد حتی اگر از جنس انسان نباشد و خدا هم با پشتوانه ملاک می باشد و خدایی که پشتوانه ی ملاک ندارد اصلا خدا نیست حتی اگر خالق جهان از عین باشد پس همان ها که سودجویی خوبی دارند چون نه خود خدا (که تصدیق پشتوانه ی ملاک دارد) با آنان است نه پشتوانه ی ملاک به غیر خود خدا بالاتر دارد سودجویی آن جزء آنکه در تزویر می آید پس به عین و مفهوم به عین است بوده پس آنان هم از ما پایبن تر می باشند.
تازه اینکه همانا با بوی باران یا بوی عشق الهی که پشتوانه ی ملاک نداشته باشد دشمن اصلی یا دشمنی که از دشمن نمی افتد و دوستی با آن سیاست می باشد و پشتوانه ی ملاک قلب بی نهایت درنزد خداوند ناچیز و ضعیف می باشد که گریه شوق وعشق آسمانی و بوی بارانی مست کند فقط آن است که تصدیق پشتوانه ی ملاک دارد وتازه همانا تنها پشتوانه
قطعا مردم بر حکومت جسمی غلبه دارد اما رهبر الهی چون خیر پنهان از خیر باشد پس سروری انسانی و انسان دوستی غلبه برمردم دارددرواقع آنکسی درنزد خدا بیشتر به مردم بیشتر از مردم به مردم خیر بخواهد اما مردم چون دربازه ی ملاک نیستند میتوانند تخلف داشته و معمولا بسیاری قدرنشناسی بکنند و به هیچ عنوان ظاهر با باطن یکی نباشد مگر باطنی که درظاهر و قضاوت ظاهر باشد وگرنه باطن معرفتی تماما بیشتر جدای ظاهر صحیح است که باشد تا بتوان هم نوگرایانه با اعتقاد بنیادگرایانه داشت می باشد.
تازه خواست خدا بر مردم ارجعیت دارد و تا قبل از ظهور چون مردم می توانند خواست خدا را بر زمین بگذارد به خصوص وقتی که رهبر الهی حاکم باشد حداکثرش مردم برای امام عصر عملش تشریفاتی و رهبر الهی غیرمستقیممی باشد اما اگر مردم تخلف نداشتند یا مردمش امت مهدوی بود می تواند اگر علیه و کنار زدن وحکومت جسمی مهدوی و حضرت مهدی را درتابع کنترل جهت دهی بمانند و فوق تاثیرشان تشریفاتی باشد وفوق تاثیرش به رهبری الهی (رهبر تابع امام ازخداوند) غیرمستقیم کاملا می توانند هرحاکم جسمی را ازل و نصب کنند چون روال تکلیف این است که مردم برحاکم جسمی و حکومت جسمی جزء آنکه تصدیق ملاک دارد غلبه "صریح" داشته باشند و پشتوانه ی ملاک برمردم غلبه دارد و مردم و علم حضوری و عشق و . . . غلبه برهر غیری دیگری دارند و رهبر الهی یا پشتوانه ی امام عصر مردم می توانند تاثیر داشته باشند کسی منکر نیست اما فوقش غیرمستقیم (کمیتی) می باشد و تازه درروال تکلیف است هرانسانی که پشتوانه ی ملاک و درجهت ملاک باشد اما اگر نداشت بدین معنا نیست که حق آزادی ندارد تکلیف مسئله ای می باشد یعنی مسئله ای از جهت خدا بردوش داری اما انتخابش بعد لسانی ویا بعد فهمیدنش به خودت می باشد چون درلسانی (امر به معروف و نهی از منکر)گناهی و ثوابی دیگری می برد اما درانتخاب گناهش و ثوابش را خودت می بری می باشد و درواقع باطل و کافر حق آزادی دارد ما برای منافق راه آزادی نمیگذاریم کافر فرق نمی کند بی خدا باشد حق آزادی دارد مسیحی باشد بازحق آزادی دارد و اگر فکر می کنید اجبار است با خیال راحت کتاب را ببند چند بار تاکید کردم و نشان کافران اصلی(کافر معمولا بدون پشتوانه ملاک اما با مجنون بلکه نه کافر بدون پشتوانه ی ملاک که خودسازی خودشناس یامکفور و عملگرا یابدون پشتوانه ی ملاک اما مقبول روند اثبات ملاک و با کم وبیش ازعین دراهل عین بوده تا نگرش دور درنگرش نزدیک) با دیگر کافران این است که حامی منافقین (ویا بددینان) می باشند.
تازه دانسته که یک نفر منفرد بی سواد ملاک داشته باشد یک گله گوسفند به شعور چندین برابرش و هم صورتش و یک طویله الاغ دانشمندان به هم صورت و شعور چندین برابرش حتی غیر پشتوانه ی ملاک نداشته باشد آن منفرد از روی ثابت برهرغیر خود ارجعیت دارد بدبخت آن نیست که نه شعور دارد نه سواد بدبخت واقعی از روی ثابت ندارد که ملاک ندارد و این بدبختی درفکر دنیا و خود دنیا تا ظهور نمایان نمی باشد درواقع ابلیس اصلی مردم خواه است به طوری که آزادی مردم بدون کنترل دار بودن درجهت ملاک می خواهد یعنی موجود انسان وقتی پنهان ترین طاغوت و پنهان ترین فساد و تخلف می شود که از فکر خودش هم پنهان است که آزاد و خوکفایی همگانی جمعی و همگانی بدون کنترل دار بودن درجهت دهی ملاک نداشته باشد می باشد درواقع ابلیس همان است که حتی ریز موی حق فقط بدون پشتوانه ی ملاک می شود که دررو از ملاک می باشد.
تازه رنگ ها نشان از خصلت فردی می باشد وگرنه ابلیس آبی می تواند لباس خودش را برتن کند ویا هر رنگ نزدیک و دوری برتن داشته باشد اما این رنگ خصلت فردی آن می باشد اینکه ما قبول داشته باشیم شما (دشمنان) از ما برتر هستید در برتری مفهومی به عین و عین به عین می باشد وگرنه درکیفیت درملاک انسانی هیچ چیز نمی تواند از ما برتر باشد حتی اگر از جنس انسان نباشد و خدا هم با پشتوانه ملاک می باشد و خدایی که پشتوانه ی ملاک ندارد اصلا خدا نیست حتی اگر خالق جهان از عین باشد پس همان ها که سودجویی خوبی دارند چون نه خود خدا (که تصدیق پشتوانه ی ملاک دارد) با آنان است نه پشتوانه ی ملاک به غیر خود خدا بالاتر دارد سودجویی آن جزء آنکه در تزویر می آید پس به عین و مفهوم به عین است بوده پس آنان هم از ما پایبن تر می باشند.
تازه اینکه همانا با بوی باران یا بوی عشق الهی که پشتوانه ی ملاک نداشته باشد دشمن اصلی یا دشمنی که از دشمن نمی افتد و دوستی با آن سیاست می باشد و پشتوانه ی ملاک قلب بی نهایت درنزد خداوند ناچیز و ضعیف می باشد که گریه شوق وعشق آسمانی و بوی بارانی مست کند فقط آن است که تصدیق پشتوانه ی ملاک دارد وتازه همانا تنها پشتوانه
۲۶۴.۳k
۱۹ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.