.اخلاص از داده ی عینی و مطابق بودن معنا از داده ی عینی مط
.اخلاص از داده ی عینی و مطابق بودن معنا از داده ی عینی مطابق بودن از خصایت شیطان است و چنین باشد انسان بیشتر به انسان محتاج است تا خدا درحالی که درمعنایی که از داده ی عینی نباشد احتیاج به انسان حتی ضعیفش هم باشد اما خدا هم هست همین وضع هم بین دین مبین اسلام ناب محمدی جای خدا و خدا جای انسان است که خدا خود دربازه ی آن نباشد و فقط به منظور فقط باشد نه درگرویش پیامبران و معصومین و . . . این خدا داشتن شرک است که همین است درجامع ما دین مبین اسلام ناب محمدی داشته باشیم که همانا باور به دین به خودی خود یک بازه درملاک انسانی است که نقطه ی مبدا آن خدا توحید است می باشد.
بله فقط خدا اما وقتی می گویم فقط خدا یعنی درگرویش که دیگر مسائل بازه است دربر می گیرد هم دارد و میشناسد که جامعش همانا این بازه باور نام دارد دین مبین اسلام ناب محمدی می باشد که این باور اخلاص و خداپرستترین باور درملاک انسانی است همانا چنین باورهدایت است می باشد.
(ای کافر اگر برادر راستگو حقیقتا راستگو واقعی بود قبل ورود به مسجد برادر دروغگوی خود را از دروغ منع می کردتاحق دِین برادری که به او حقیقتا دارد برآورده کند این را دانستم خدا جواب را به میزان حساب عملکردی که انجام می شود در همین دنیا می رساند اما این هم دانستم خدا جواب را به میزان حساب راهکردی که انجام می شود که این همان حق دِین برادری می شود که برادر راستگو به برادر خود نداده است که حقیقتا در این دنیا پیدا نیست باید به جای آن آخرتی وجود داشته باشد که جوابی بر این راهکرد یا دِین برادری که انجام نشده باشد که حق را به حق داری خود برسد ؟
اگر کامل بودن در همه جا ملاک حق است باید مانع ای که برادر راستگو برای دروغ برادر دروغگو خود می گذاشت حقیقتا باید هم ظاهری بودن را دربر می گرفت هم باطنی بودن را دربر می گرفت هم مستقیم بودن را دربر می شد . . .) تازه اینکه دانسته شود مهدی کذاب توسط دجال ازبین می رود نه توسط مهدی حقیقی چون مهدی کذاب یک حالتی شبیه حضرت مهدی (عج) دارد البته مهدی کذاب که عملگرا باشد دنیا آن داشت که آخرت دارد باطل است چون آخرت داشتن نیازی به دنیا ندارد فبحال درجات که فرعیات آخرت هستند به دنیا وابسته است که وگرنه عمل بهشت و جهنم و خوب و بد نمی آورد درجه را افزایش می دهد اما بهشت و جهنم را داشتن خود این همین پشتوانه ی ملاک و امتدادش که روی ثابتش به همین کتاب برمی گردد همانا بهشت و جهنم به وابسته است اما درجه زود و دیر و کم و بیش دارد اما سوخت و سوز ندارد اما دنیا پس از ظهور امتداد دنیا قبل از ظهور باشد اما دنیا پس از ظهور از غالب به مغلوب مبدل و پیروزی به حضرت مهدی (عج) حقیقی متعلق است البته مهدی های کذاب عددی نیستند چون آنان توسط دجال تمام می شوند اما مهدی حقیقی (ص یا عج) چنین نیست فبحال دجال قدرت خود زمان را دارد این نیرویش است که "مثلا" با این درحالی که کیک می خورد مشت و لگد هم می زند و موج فریاد دارد که مهدی کذاب دارد اما او با توقف زمان دارد و تازه اینکه تعجب نکنید یکی از عدد شیطان ایکس است و مهدی کذاب با مسیح کذاب یا دجال درگیر شده و دجال پیروز می شود درحالی که این درجنگ بین کذابین چنین است که همانا دجال هم از شیطان پیروی می کند که عددشان شش و ده (به ادبی) ایکس است (اما یک و چهار و پنج و نه و دوازده و چهارده و . . . عدد از سالم بودن است البته درنماد است نه کاربردی که بین منهای بی نهایتی(ومثبت بی نهایت)به طوری که متداخل درحساب پشتوانه ی ملاک و امتدادش نشود هم بد نیست)اینکه همانا نیرویی که بالاتر از آن پیدا نشود نه برای قدرت برای نابودی باطل به طوری که باطل نتواند به آن تسلط پیدا بکند ذکر خداوند و لا اله الا الله و توکل به خدا است دردستگاه بنایی سالم که براین ذکر چیده شده باشد چیزی که هم هیچ موقع باطل دسترسی ندارد هم قدرتی است که تمامی ندارد چنین نیرو اگر درخدمتترین به خصوص وچیدمانترین وسیله جمع بشود قدرتی دارد که هیچ نیرویی ندارد یعنی دستگاهی که خداوند بهتر از آن خلق برای آدمیزاد نکرده است از اول آدم تا اکنون بوده که پیامبر اکرم (ص) تجدیدش کرد و شعار اسلام و قعله ی محکم شد ذکر لا اله الا الله و اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرج مولانا بزرگترین سلاح است که غیر از این واقعی(یک دستگاه مصنوعی هم بسازید که با فشار شدید فریاد لا اله الا الله دشمن را پرتاب بکند ویا آن را دردستگاه نوری بگذارید هم نور با فشار فریاد لا اله الا الله کشیده وارد کند هم مصنوعی چنین باشد که درهمان حال یک منطقه دشمن را با نور سوزاند و می برد با فریاد پرتاب اجزا کند که هم حقیقی که حقیقی برای شما همانطور حقیقتا بهتر است همانطور که لباس پرهیزکاری بهتر لباس است اما لباس برای پوشش حجاب نیاز درروال تکلیف خصوصا یک زن است اما پرهیزکاری
بله فقط خدا اما وقتی می گویم فقط خدا یعنی درگرویش که دیگر مسائل بازه است دربر می گیرد هم دارد و میشناسد که جامعش همانا این بازه باور نام دارد دین مبین اسلام ناب محمدی می باشد که این باور اخلاص و خداپرستترین باور درملاک انسانی است همانا چنین باورهدایت است می باشد.
(ای کافر اگر برادر راستگو حقیقتا راستگو واقعی بود قبل ورود به مسجد برادر دروغگوی خود را از دروغ منع می کردتاحق دِین برادری که به او حقیقتا دارد برآورده کند این را دانستم خدا جواب را به میزان حساب عملکردی که انجام می شود در همین دنیا می رساند اما این هم دانستم خدا جواب را به میزان حساب راهکردی که انجام می شود که این همان حق دِین برادری می شود که برادر راستگو به برادر خود نداده است که حقیقتا در این دنیا پیدا نیست باید به جای آن آخرتی وجود داشته باشد که جوابی بر این راهکرد یا دِین برادری که انجام نشده باشد که حق را به حق داری خود برسد ؟
اگر کامل بودن در همه جا ملاک حق است باید مانع ای که برادر راستگو برای دروغ برادر دروغگو خود می گذاشت حقیقتا باید هم ظاهری بودن را دربر می گرفت هم باطنی بودن را دربر می گرفت هم مستقیم بودن را دربر می شد . . .) تازه اینکه دانسته شود مهدی کذاب توسط دجال ازبین می رود نه توسط مهدی حقیقی چون مهدی کذاب یک حالتی شبیه حضرت مهدی (عج) دارد البته مهدی کذاب که عملگرا باشد دنیا آن داشت که آخرت دارد باطل است چون آخرت داشتن نیازی به دنیا ندارد فبحال درجات که فرعیات آخرت هستند به دنیا وابسته است که وگرنه عمل بهشت و جهنم و خوب و بد نمی آورد درجه را افزایش می دهد اما بهشت و جهنم را داشتن خود این همین پشتوانه ی ملاک و امتدادش که روی ثابتش به همین کتاب برمی گردد همانا بهشت و جهنم به وابسته است اما درجه زود و دیر و کم و بیش دارد اما سوخت و سوز ندارد اما دنیا پس از ظهور امتداد دنیا قبل از ظهور باشد اما دنیا پس از ظهور از غالب به مغلوب مبدل و پیروزی به حضرت مهدی (عج) حقیقی متعلق است البته مهدی های کذاب عددی نیستند چون آنان توسط دجال تمام می شوند اما مهدی حقیقی (ص یا عج) چنین نیست فبحال دجال قدرت خود زمان را دارد این نیرویش است که "مثلا" با این درحالی که کیک می خورد مشت و لگد هم می زند و موج فریاد دارد که مهدی کذاب دارد اما او با توقف زمان دارد و تازه اینکه تعجب نکنید یکی از عدد شیطان ایکس است و مهدی کذاب با مسیح کذاب یا دجال درگیر شده و دجال پیروز می شود درحالی که این درجنگ بین کذابین چنین است که همانا دجال هم از شیطان پیروی می کند که عددشان شش و ده (به ادبی) ایکس است (اما یک و چهار و پنج و نه و دوازده و چهارده و . . . عدد از سالم بودن است البته درنماد است نه کاربردی که بین منهای بی نهایتی(ومثبت بی نهایت)به طوری که متداخل درحساب پشتوانه ی ملاک و امتدادش نشود هم بد نیست)اینکه همانا نیرویی که بالاتر از آن پیدا نشود نه برای قدرت برای نابودی باطل به طوری که باطل نتواند به آن تسلط پیدا بکند ذکر خداوند و لا اله الا الله و توکل به خدا است دردستگاه بنایی سالم که براین ذکر چیده شده باشد چیزی که هم هیچ موقع باطل دسترسی ندارد هم قدرتی است که تمامی ندارد چنین نیرو اگر درخدمتترین به خصوص وچیدمانترین وسیله جمع بشود قدرتی دارد که هیچ نیرویی ندارد یعنی دستگاهی که خداوند بهتر از آن خلق برای آدمیزاد نکرده است از اول آدم تا اکنون بوده که پیامبر اکرم (ص) تجدیدش کرد و شعار اسلام و قعله ی محکم شد ذکر لا اله الا الله و اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرج مولانا بزرگترین سلاح است که غیر از این واقعی(یک دستگاه مصنوعی هم بسازید که با فشار شدید فریاد لا اله الا الله دشمن را پرتاب بکند ویا آن را دردستگاه نوری بگذارید هم نور با فشار فریاد لا اله الا الله کشیده وارد کند هم مصنوعی چنین باشد که درهمان حال یک منطقه دشمن را با نور سوزاند و می برد با فریاد پرتاب اجزا کند که هم حقیقی که حقیقی برای شما همانطور حقیقتا بهتر است همانطور که لباس پرهیزکاری بهتر لباس است اما لباس برای پوشش حجاب نیاز درروال تکلیف خصوصا یک زن است اما پرهیزکاری
۵۲۲.۸k
۲۱ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.