Part245
#Part245
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
انگشتام رو نرم و اروم بین موهاش حرکت میدادم ولی نفسهاش که به پوستم میخورد یه جور مور مورم میکرد
عطر تنش و موهاش...
میخواستم!
اووف باشه باید اعتراف کنم میخوامش
اصلاً شوهرمه!
مشکلیه؟
انگشتام رو اروم میاوردم پایین و روی سرشونه هاش و گردنش خیلی اروم و ریز حرکت میدادم
_ شیرین؟
خودم نفهمیدم این لحن و صدا از کجا در اومد
_ جـــانم
یهو بلند شد از روم و به چشمام نگاه کرد
چشماش قرمز شده بود
_ فکر کنم برم دوش بگیرم بهتره
لبم رو گاز گرفتم و زیر زیرکی نگاش کردم و خیلی خبیث و آروم از تخت بلند شدن و لباس خواب عروسکیم رو جلو چشماش از تنم در آوردم
_ اوک عزیزم، منم لباس عوض کنم برم دانشگاه، باید برم سراغ کارهای فارغ التحصیلیم
میدونستم وقتی جلو چشمش با این دو تیکه لباس میام و میرم دیونه میشه
کلافه بلند شد بره سمت حموم
اه چرا انقدر رو خودش کنترل داره بابا من یه زری زدم
رفت تو حموم و در حموم رو بست
با حرص رو تخت نشستم
به من ربطی نداره!
اه اصلاً مگه قراره اون حتماً پیش قدم بشه
با حرص از رو تخت بلند شدیم و رفتم سمت سرویس اتاقمون
و با یه ضرب در رو باز کردم
زیر دوش با چشمای بسته وایساده بود، با یه حالتی چشماش رو باز کرد و بهم زل زد
بدون فوت وقت رفتم سمتش و مهر عشقمون رو روی لباش زدم
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
انگشتام رو نرم و اروم بین موهاش حرکت میدادم ولی نفسهاش که به پوستم میخورد یه جور مور مورم میکرد
عطر تنش و موهاش...
میخواستم!
اووف باشه باید اعتراف کنم میخوامش
اصلاً شوهرمه!
مشکلیه؟
انگشتام رو اروم میاوردم پایین و روی سرشونه هاش و گردنش خیلی اروم و ریز حرکت میدادم
_ شیرین؟
خودم نفهمیدم این لحن و صدا از کجا در اومد
_ جـــانم
یهو بلند شد از روم و به چشمام نگاه کرد
چشماش قرمز شده بود
_ فکر کنم برم دوش بگیرم بهتره
لبم رو گاز گرفتم و زیر زیرکی نگاش کردم و خیلی خبیث و آروم از تخت بلند شدن و لباس خواب عروسکیم رو جلو چشماش از تنم در آوردم
_ اوک عزیزم، منم لباس عوض کنم برم دانشگاه، باید برم سراغ کارهای فارغ التحصیلیم
میدونستم وقتی جلو چشمش با این دو تیکه لباس میام و میرم دیونه میشه
کلافه بلند شد بره سمت حموم
اه چرا انقدر رو خودش کنترل داره بابا من یه زری زدم
رفت تو حموم و در حموم رو بست
با حرص رو تخت نشستم
به من ربطی نداره!
اه اصلاً مگه قراره اون حتماً پیش قدم بشه
با حرص از رو تخت بلند شدیم و رفتم سمت سرویس اتاقمون
و با یه ضرب در رو باز کردم
زیر دوش با چشمای بسته وایساده بود، با یه حالتی چشماش رو باز کرد و بهم زل زد
بدون فوت وقت رفتم سمتش و مهر عشقمون رو روی لباش زدم
۱۲.۶k
۰۵ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.