به سکوت مینشینم
به سکوت مینشینم
در تحیُّر. بر عشق
لحظه ها میرقصند
من دلم عریان بود
به تجلی سوگند
خانه ام گریان بود
خانه ام ویرانه
و دلم بت خانه
سالها در ظلمت
عاقبت روشن شد
در همین میخانه
من دلم روشن شد
به صداقت سوگند
من دلم خورشید است
نفسم بارانی
منو این پنجره ها
به ملاقات رفتیم
به ملاقات خدا
به صداقت سوگند
خانه ام آباد است
در دلم نور امید
من خدا را دیدم
در دل صبح سپید
(س.پ)
در تحیُّر. بر عشق
لحظه ها میرقصند
من دلم عریان بود
به تجلی سوگند
خانه ام گریان بود
خانه ام ویرانه
و دلم بت خانه
سالها در ظلمت
عاقبت روشن شد
در همین میخانه
من دلم روشن شد
به صداقت سوگند
من دلم خورشید است
نفسم بارانی
منو این پنجره ها
به ملاقات رفتیم
به ملاقات خدا
به صداقت سوگند
خانه ام آباد است
در دلم نور امید
من خدا را دیدم
در دل صبح سپید
(س.پ)
۲۰۵
۱۲ مرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.