و تازه شادی نیکو است که شادی را درروز عید است و تازه اینک

و تازه شادی نیکو است که شادی را درروز عید است و تازه اینکه برای بزرگی توجه نکن این و خود و آن چه می گوید من راست باشم این کافی است هرچند از خود باشد اما روی ثابت است اگر درحساب ملاک داشتن باشد پس مهم این نیست که این و خود و آن بگویند راست می گوید مهم این است که راست بگویی چنین بزرگ شده ایی چنین وقتی پخته می شوی به هرحرفی جواب ندهی و خوشی نباش و ناخوش نباش بین خوش و ناخوش نوسان برو و شوخیت از جدی باشد واندک موقع هایی جدیت از شوخیت باشد چنین  وضع را نگه دار و ^روح بزرگ داشته باش^ چنانکه به بزرگتر نگاه پدر به فرزند و به هم اندازه نگاه برادر و پایینتر خودت نگاه فرزند داشته باش همانا چنین نگاه خارج سه این حالت نیست اینچنین رشد اجتماعی داشته باش و این را همانا باید دانست که تبسمی و لبخندی بر دهان همیشه باشد و هم غم اندک باشد و برخورد با متخلفین و سخن با متخلفین را کمتر درنظر بگیرید بیشتر نکات مثبت آن را بگیرید و همیشه همانا فراموش نشود که این کتاب امتداد مثبت ذاتی درروال تکلیف است حتی منفی آن درجهت مثبت است چون خداوند جبار است بله اما برای جبار که منفی درمنفی مثبت است چنین است که خداوند غفور است برای آنکسی که مداوم می بخشد چنین وضعی است پس اینکه اگر گفته شد برخورد با معدود لله و مجرم اندوهگین نشوید ویا نترسید چون اینان به ترتیب دشمن خدا و دشمن انسانی بوده ممکن است موجودیتشان برای پیروان دین و بشر حادثه آفرین شوند چنین است که به شدت مقابله می شوند به خصوص منافقین و کافر حامیش و قاتلین زنجیره ای چنین که منافق فرق دارد با منفوق همانطور هم فرق است بین قاتل زنجیره ای با قاتل چنین تفاوتی است که قابل برخورد مرگ با منافق است فقط منافق و کافر حامیش مرگ ذهنی می آورد نه جانی چنین است که تراز آن حجمش سنگین تر است و مرده ی متحرک یا فردی بدون همولوژیک اسلامی بدتر از مرده بودن است چنین است که قتل برای او لحاظ است وگرنه اینان همین می باشد مسئله همه خیر است چه خیر مجازات که صورتش شر نما ("جیز") برای مجازات است (مثلا صد ضربه شلاق برای زناکار) که چه خیر رحمتی که صورت آن بیشتر رحمان و غفور است(بخشش اسیران و آزادی بردگان) می باشد و چنین است که این دین مبین اسلام ناب محمدی ملاک خداپرسترین درملاک انسانی است و این مهربانی است حتی هم این مجازات مهربانی است اگر این مهربانی منبع این کتاب است تنها درعالم مهربانی بعد آن دوستی می ماند که این دین مبین اسلام ناب محمدی ملاک می ماند است و تازه صلح رنگ آن سفید است بعد از سفید رنگ فیروزه ای محترم است البته این رنگ نمادین است و نمادین همچون کارت درفوتبال است که نشان و علامت است نه اینکه تحمیل بکند فردی که قرمز اول دوست دارد دوست نداشته باشد بلکه کاری ندارد شاید سیاه سلیقه اجتماع باشد منظور اینجا باید بگویم نمادین است و صلح و صفا و امنیت آوردن کار مردان خداست که اینان دفاع از کشوری و مرزی درمقابل دشمن می کنند اینان بسیاریشان شهید می شوند که شهدا قابل احترام می باشند که عشقی که پشتوانه ی ملاک داشته بالاتر از داشتن پشتوانه ی ملاکی است که عشق ندارد چنین درراه هدایت الهی است ازصحیح میباشد.
و تازه حضرت مهدی (عج) ایشان رفتارشان چنین است که وقتی صحبت می کنند مداوم شمرده و آرام و باوقار با صدایی شبیه امام خامنه ای کمی کلفت تر صحبت می کند چنین که وقتی دست می گذارد برشانه می گذارد و تبسم بر لبانی دارد و ایشان بسیار به کسانی که می خواهند بازگردند قبل از ظهور بخشنده است و به دشمنانمان سرسخت و شدت مرگ دارد اما صورتش همچون جدیان بیشتر نشده است درمقابل دشمن و قدبلند مایل به معمول است و دشدشه سفید دارد و دستار سفید دارد و دستارش را باز گذاشته است (همچون دستار شیخ یاسین) که قسمتی آن را به شانی اکثرا می اندازد و چون رحمت است و خداگونه است و این رحمت است رحمت است رحمت است می باشد.
اسلام ناب رحمانی رد است و اسلام ناب عمری رد است اسلام ناب وسطی رد است و اسلام ناب محمدی تایید است که بین اسلام وسطی و اسلام رحمانی است ازحق می باشد‌ که اسلام وسطی اسلامی است که حنفی و حنبلی رفته اند واسلام عمری وهابی وسلفی گری است که می گوید اسلام چهره ی خشن دارد درحالی که رحمتش بیشتر است و اسلام رحمانی اسلامی است که مداوم ازلبیرالگری و رحمت اسلام حرف زند این هم رد است که اسلام چهره ی خشن(دفاعی) و بنیادی خود هم دارد هم چنین که این اسلام که تایید است که بین اسلام رحمانی و اسلام وسطی است چنین اسلامی شیعی انقلابی اسلامی یا اسلام ناب محمدی است می باشد اسلامی که چهره ی خشن دارد اما اندک است و چهره ی رحمتش فزونی دارد واعتدال درآن میل هم دارد چنین اسلام ناب محمدی است وگرنه اسلام رحمانی و اسلام عمری واسلام وسطی هرگز اسلام ناب محمدی نیست چنین اسلام رحمت درملاک انسانی