بهـ عروسیـ دوستمـ دعوتـ شدهـ بودمـ
بهـ عروسیـ دوستمـ دعوتـ شدهـ بودمـ
خودمو آمادهـ کردمـ..
با خندهـ بـهـ لبـ و هزارانـ آرزویـ خوشیـ قدمـ بـ رفتنـ برداشتمـ..
با رسیدنمـ دستـــمو محکمـ گرفـــتـ..
و چشمانمـ را در چشمانشـ خیرهـ کرد.!
همهـ دورورمونـ حلقهــ زدهـ بودنـ..
و منمـ از خوشحالیـ داشتمـ بالـ در میاوردمــ..
با صدایـ بلند بهمـ گفتـ..
شیــــر شدهــ پاکتیــ پلنگـــ همـــ شدهــ صورتیـــ منمــ عشقمــ شدهــ ساعتیــ..¿
نفسمـ بودیـ ولیـ تا ساعتـ ها..
زندگیمـ بودیـ ولیـ برایـ روزها..
یادتهـ بهتـ گفتمـ دوستـ داشتنـ بزرگترینـ نعمتـ دنیاستـ.!
الا همـ بدونـ منـ همیشهـ و از همهـ نعمتـ ها سوء استفادهـ میکنمـ.!
و...∞
هنوز خندهـ بـ لبـ داشتمـ ولیـ دلمـ شمعـ شدهـ بود..
خیلیـ حرفها هسـ کـ گفتـ ولیـ گفتهـ هایشـ را با یـ خندهـ خط زدمـ..
مامان.. بابا..
منـ ازشـ دستـ کشیدمـ..
خوابیـ را کـ در زندگیـ داشتمـ زیر پا گذاشتمـ..
مامانـ یادتـ نرهـ منـ دخترمـ..
با اینکهــ همهـ چی رو زدمـ ب باد ولی نشد دلمـ را ازش بکشمــ..
بخششـــ..∅
ولیـ بابا تو کـ خوبـ یادته چطور حقمو از داداشمـ میگرفتیـ..
منمـ خوب یادمهـ چطور چشامو با دو دستتـ ناز میکردیــ تا اشکامـ خشکـ بشنـ..
الا چرا نیستیـ..؟
چرا نمیخوایـ اشکـ دخترتو پاک کنیـ..؟
چرا قصد نداری حقـ دخترتو از صاحب فندقیـ ک دلش را زد بگیریـ..؟
بابا؟
مامان؟
منـ از رفتگانمــ..!!
بود و نبودمـ واسمـ یکیـ شدهـ..!
دلمـ خیلیـ کشید ولیـ بیشتر..!∅
منمـ حالـ جاروبرقیـ رو دارمـ پر کـ بشهـ دیگهــ نمیکشهــ..≈
تنها چیزیــ کــ از زندگیــ گرفتمـــ..
اگر کسیــ احساستـ را نفهمید
مهمـ نیسـ..
سرتـ را بالا بگیر و لبخند بزنـ..
فهمیدنـ احساسـ کار هر آدمیـ نیسـ.. ! :)
شرمندهـ تونمـ کــ دیر گفتهـ امـ را گرفتمــ.!!
...∞
fatti_x_78
خودمو آمادهـ کردمـ..
با خندهـ بـهـ لبـ و هزارانـ آرزویـ خوشیـ قدمـ بـ رفتنـ برداشتمـ..
با رسیدنمـ دستـــمو محکمـ گرفـــتـ..
و چشمانمـ را در چشمانشـ خیرهـ کرد.!
همهـ دورورمونـ حلقهــ زدهـ بودنـ..
و منمـ از خوشحالیـ داشتمـ بالـ در میاوردمــ..
با صدایـ بلند بهمـ گفتـ..
شیــــر شدهــ پاکتیــ پلنگـــ همـــ شدهــ صورتیـــ منمــ عشقمــ شدهــ ساعتیــ..¿
نفسمـ بودیـ ولیـ تا ساعتـ ها..
زندگیمـ بودیـ ولیـ برایـ روزها..
یادتهـ بهتـ گفتمـ دوستـ داشتنـ بزرگترینـ نعمتـ دنیاستـ.!
الا همـ بدونـ منـ همیشهـ و از همهـ نعمتـ ها سوء استفادهـ میکنمـ.!
و...∞
هنوز خندهـ بـ لبـ داشتمـ ولیـ دلمـ شمعـ شدهـ بود..
خیلیـ حرفها هسـ کـ گفتـ ولیـ گفتهـ هایشـ را با یـ خندهـ خط زدمـ..
مامان.. بابا..
منـ ازشـ دستـ کشیدمـ..
خوابیـ را کـ در زندگیـ داشتمـ زیر پا گذاشتمـ..
مامانـ یادتـ نرهـ منـ دخترمـ..
با اینکهــ همهـ چی رو زدمـ ب باد ولی نشد دلمـ را ازش بکشمــ..
بخششـــ..∅
ولیـ بابا تو کـ خوبـ یادته چطور حقمو از داداشمـ میگرفتیـ..
منمـ خوب یادمهـ چطور چشامو با دو دستتـ ناز میکردیــ تا اشکامـ خشکـ بشنـ..
الا چرا نیستیـ..؟
چرا نمیخوایـ اشکـ دخترتو پاک کنیـ..؟
چرا قصد نداری حقـ دخترتو از صاحب فندقیـ ک دلش را زد بگیریـ..؟
بابا؟
مامان؟
منـ از رفتگانمــ..!!
بود و نبودمـ واسمـ یکیـ شدهـ..!
دلمـ خیلیـ کشید ولیـ بیشتر..!∅
منمـ حالـ جاروبرقیـ رو دارمـ پر کـ بشهـ دیگهــ نمیکشهــ..≈
تنها چیزیــ کــ از زندگیــ گرفتمـــ..
اگر کسیــ احساستـ را نفهمید
مهمـ نیسـ..
سرتـ را بالا بگیر و لبخند بزنـ..
فهمیدنـ احساسـ کار هر آدمیـ نیسـ.. ! :)
شرمندهـ تونمـ کــ دیر گفتهـ امـ را گرفتمــ.!!
...∞
fatti_x_78
۱۱.۸k
۲۳ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.