چرخ فلک
چرخ فلک
شاعر امین اتروپات
بچرخ ای چرخ زمان،با هرتوانی
بریز اندوه و غم از دیوار غصه،تا می توانی.
بگو آخر ای جان
چه کردمت که هردم نشاندی گرز و میدان؟
بگو آخر مگه من به دست تو خواهم افسوس..!!
مگر سیمایم ز فعلت،خم به ابروست.؟
بچرخ ای چرخ فلک که نیست نشانی و وفایی
مگر درت کردم چه ظلم و چه جفایی.؟
نکردم آه و نگفتم چیز..
ننشاندی شادی یک دم،کاسه ی غم سرریز
برو ای کبوتر ای آزاد آسمانی
دور شو از این خاک،پرواز کن تا می توانی
بچرخ تا بچرخیم
بزن تا ما بخندیم
ببر شادی را تا ما بر ...
شاعر امین اتروپات
بچرخ ای چرخ زمان،با هرتوانی
بریز اندوه و غم از دیوار غصه،تا می توانی.
بگو آخر ای جان
چه کردمت که هردم نشاندی گرز و میدان؟
بگو آخر مگه من به دست تو خواهم افسوس..!!
مگر سیمایم ز فعلت،خم به ابروست.؟
بچرخ ای چرخ فلک که نیست نشانی و وفایی
مگر درت کردم چه ظلم و چه جفایی.؟
نکردم آه و نگفتم چیز..
ننشاندی شادی یک دم،کاسه ی غم سرریز
برو ای کبوتر ای آزاد آسمانی
دور شو از این خاک،پرواز کن تا می توانی
بچرخ تا بچرخیم
بزن تا ما بخندیم
ببر شادی را تا ما بر ...
۳.۳k
۲۵ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.