سلام و اشتیاق و شور و لبخندت سرآغازی ست
سلام و اشتیاق و شور و لبخندت سرآغازی ست
برایِ دم زدن از سالیانی غرقِ خوشبختی
به چینا چینِ دامن دامنِ رقصت بچین انگور
لبالب کن برایم استکانی غرقِ خوشبختی
تصور کن که پلکت را بهم آرام بگذاری
بخوانم سر به گوشت از جهانی غرقِ خوشبختی
صدایت میزنم تا پاسخم را "جان" بگویی باز
که باشد با همین یک واژه "جانی غرقِ خوشبختی
کلیدر را نوشته عشق، به به! دولتش آباد
بگو بنویسد از ما هم رُمانی غرقِ خوشبختی
زمین روزی به پایان میرسد اما به نامِ ما
خدا می آفریند کهکشانی غرقِ خوشبختی
نوشتم این غزل را بر لبت دریایِ عشقِ من!
که با هر بوسه ات، آن را بخوانی غرقِ خوشبختی
شعروشراب
برایِ دم زدن از سالیانی غرقِ خوشبختی
به چینا چینِ دامن دامنِ رقصت بچین انگور
لبالب کن برایم استکانی غرقِ خوشبختی
تصور کن که پلکت را بهم آرام بگذاری
بخوانم سر به گوشت از جهانی غرقِ خوشبختی
صدایت میزنم تا پاسخم را "جان" بگویی باز
که باشد با همین یک واژه "جانی غرقِ خوشبختی
کلیدر را نوشته عشق، به به! دولتش آباد
بگو بنویسد از ما هم رُمانی غرقِ خوشبختی
زمین روزی به پایان میرسد اما به نامِ ما
خدا می آفریند کهکشانی غرقِ خوشبختی
نوشتم این غزل را بر لبت دریایِ عشقِ من!
که با هر بوسه ات، آن را بخوانی غرقِ خوشبختی
شعروشراب
۷۲۷
۰۱ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.