کجا هستی تو ای جانم چه دلتنگم نمی دانی
کجا هستی تو ای جانم چه دلتنگم نمی دانی
کزین اشعار غمبارم غم من را نمی خوانی
شب پاییز و دلتنگم از این دوری و مهجوری
که امشب آسمان دل شده ابری و بارانی
نشسته خسته و تنها کنار دفتر شعرت
که شاید از غزلهایت بگیرم حس روحانی
هوای عاشقی بر سر در این شبهای تنهایی
گرفتار غم و درد و امان از این پریشانی
پر از تشویش وآشوبم من و پاییز دلتنگی
بیا آرام جان من در این شبهای طوفانی
اگر گریان و غمگینم اگر افسرده و خسته
بدان پاییز پاییزم و یا شاید زمستانی
پر از درد و پر از بغض و منم بیمار عشق تو
کجایی ای طبیب من که دردم را تودرمانی
کزین اشعار غمبارم غم من را نمی خوانی
شب پاییز و دلتنگم از این دوری و مهجوری
که امشب آسمان دل شده ابری و بارانی
نشسته خسته و تنها کنار دفتر شعرت
که شاید از غزلهایت بگیرم حس روحانی
هوای عاشقی بر سر در این شبهای تنهایی
گرفتار غم و درد و امان از این پریشانی
پر از تشویش وآشوبم من و پاییز دلتنگی
بیا آرام جان من در این شبهای طوفانی
اگر گریان و غمگینم اگر افسرده و خسته
بدان پاییز پاییزم و یا شاید زمستانی
پر از درد و پر از بغض و منم بیمار عشق تو
کجایی ای طبیب من که دردم را تودرمانی
۳.۳k
۰۱ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.