پارت 93: بعد ازینکه گوشیمو قطع کردم دوباره وارد دفتر پی د
پارت 93: بعد ازینکه گوشیمو قطع کردم دوباره وارد دفتر پی دی نیم شدم: ببخشید میخواستم گوشیمو تحویل بدم!
متعجب شد و گفت: گائول تو به گوشیت نیاز داری!
من: او پی دی نیم من یه کاراموزم! لطفا قبول کنید!
پی دی نیم: از دست تو! باشه ! پس ماله تو دسه خودم میمونه که هر هر وقت نیاز داشتی بدم بهت.
من: ممنون! پی دی نیم: میخوای تا صبحه و سرحالی واسه امتحان میکاپ بریم؟! منم کاری ندارم با هم بریم!
خوشحال شدمو با ذوق گفتم: حتما! اینجوری عالی میشه!
از دفتر بیرون رفتیم و با ماشینای کمپانی به سمت ارایشگاه خصوصی ماهر ترین میکاپر سئول رفتیم. پیاده شدیمو داخل سالن شدیم. واقعا بزرگه ! کمی جلو تر که رفتیم یه پسر خوش تیپی ظاهرا منتظر ما بود. تا پی دی نیم دید به طرفش اومدو ادای احترام کرد. با دیدن من لبخندی زدو دستشو دراز کرد. باهاش دست دادم. گفت: شما باید پارک گائول باشید! دنیل هستم کانگ دنیل! من: از دیدنتون خوشبختم. پی دی نیم: خوب امروز واسه تست میکاپ اومدیم. میخوایم ببینیم چه میکاپی بهش میاد ازونجایی که تک دختر کمپانیه منه میخوام که بهترین باشه! میسپارمش به خودت دنیل! لبخند کج و مرموزی زد.
دنیل: البته که زیبا هستند وهر میکاپی بهشون میاد! بفرمایید. و به سمت صندلی هدایتم کرد. پی دی نیم رفت و توی سالن انتظار نشست . حس میکنم نگاهاش سنگینی میکنه. فضا خیلی سنگین شده بود. تا اینکه زبون باز کرد.
دنیل: خوب گائول دختر زیبایی مثه تو نیاز به ارایش نداره. ولی دیگه مجبوریم. چشمات خیلی قشنگه . پوستت. و لبات. همه عالین. دوس نداشتم باهاش حرف بزنم لبخند خشکی بهش زدم. کارشو شروع کرد. درسته خوشم نمیاد ازش ولی کارشو عالی انجام میده. یه میکاپ عالی. تا خودمو دیدم تعجب کردم. ارایش غلیظی نبود فرم اصلی صورتم حفظ شده بود. دنیل: موهاتو رنگ نمیکنم. رنگش قشنگه. حالا بریم سالن لباس! با تعجب پرسیدم: سالن لباس!!!؟؟؟؟؟ دنیل: اره باید لباس هم بپوشی تا کامل ببینم چطور میشی! پیشش احساس خطر میکردم! میخواستم هر چی زود تر پی دی نیم بیاد! دور کمرمو گرفت و من یهو خشک شدم. دنیل: بریم خوشگل خانوم. ازش فاصله گرفتمو گفتم: اوم...چند لحظه با پی دی نیم کار دارم الان میام. و ازش دور شدم. درواقع این فقط یه بهونه بود. میخواستم کمی ازش دور بمونم.
(جونگ کوک)
از حموم بیرون اومدم داشتم موهامو خشک میکردم. دیدم ته نشسته روی تختم. ازش سوال کردم. من: چیزی شده ؟!
وی: اووم هم شده هم نشده! با تعجب نگا کردم. من: ینی چی اگه چیزی شده بگو اگه هم نشده که هیچی!
وی: خوب...حموم که بودی گائول زنگ زد. من: خوب مشکل چیه منم الان بهش زنگ میزنم . گوشیمو برداشتمو خواستم شمارشو بگیرم که دستمو گرفت. وی: نزن!
من: وا چته تو! وی: اییش گائول امروز گوشیشو تحویل داده به پی دی نیم. و زنگ زده بود باهات حرف بزنه که حموم بودی. من: ینی چی!؟ اگه قرار بود تا یه هفته حتی صداشم نتونم بشنوم باید صداام میکردی !!
وی: اخه دم دفتر بود میخواست گوشیشو بده وقت نداشت! با عصبانیت حوله مو پرت کردم بدون توجه به اینکه ته اونجاس سریع لباسامو پوشیدم. من: حسابشو میرسم. خواستم از در برم بیرون که بازومو گرفت.
وی: کجا داری میری؟! دیوونگی نکن.
من: میرم پیش پی دی نیم. ته دادی زدو گفت: میخوای بری چی بگی؟؟؟؟؟؟ بری بگی گائول کجاس؟!!! اره؟؟ تو هیچی نمیفهمی! اگه حتی پی دی نیم شک نکنه تو کار دس خودت میدی!! فوت بزرگی کردمو از عصبانیت دادی زدم.
گوشیمو برداشتمو به پی دی نیم زنگ زدم. جواب داد: بله جونگ کوک؟ من: میخواستم باهاتون حرف بزنم لازمه ببینمتون کجایید؟ پی دی نیم: جونگ کوک من توی سالن ارایشگاهم با گائول. اگه خیلی مهمه بیا اینجا ما حالا حالا کار داریم. من: پس آدرسو برام بفرستید.
قطع کردم. پوزخندی زدمو زیر لب گفتم: هر جا باشی پیدات میکنم. موهامو عجله ای خشک کردم و ژل زدم رو به بالا. کاری که تالا هرگز نکرده بودم. با عجله بیرون رفتم سمت آدرس به محض رسیدن پی دی نیم توی سالن دیدم. به سمتش رفتمو تعظیم کردم. کلی وقت راجب چیزای بیخودی حرف میزدم و معطل میکردم. تا اینکه گفتم: من با خانوم پارک میخواستم صحبت کنم راجب اهنگ و دنس!
پی دی نیم: تو اون اتاقه میتونی بری در حین ارایشش بهش بگی.
(خودم)
به اندازه کافی معطل کرده بودم وقتش بود برم توی اتاق لباس. در زدمو وارد شدم. با دیدنم لبخند کج مرموزانه ای زد. یه لباس دو تیکه که یه شلوارک خیلی کوتاه مشکی پاره بود و توی شکمش پاره بود و حالت یه نیم تنه یقه باز به طرفم گرفت. با تعجب نگاش کردم. دنیل: بپوشش!
من: اینو؟؟؟؟؟؟ من ....نمیتونم بپوشمش!
دنیل: نگران اندازش نباش خوبه معطل نکن برو بپوش.
تند تند سرمو تکون میدادمو عقب میرفتم. من: نه ..نه نمیپوشم. هر چی عقب میرفتم نزدیک تر میومد تا اینکه چسبیدم به در پرو. پوزخند لج دراری
متعجب شد و گفت: گائول تو به گوشیت نیاز داری!
من: او پی دی نیم من یه کاراموزم! لطفا قبول کنید!
پی دی نیم: از دست تو! باشه ! پس ماله تو دسه خودم میمونه که هر هر وقت نیاز داشتی بدم بهت.
من: ممنون! پی دی نیم: میخوای تا صبحه و سرحالی واسه امتحان میکاپ بریم؟! منم کاری ندارم با هم بریم!
خوشحال شدمو با ذوق گفتم: حتما! اینجوری عالی میشه!
از دفتر بیرون رفتیم و با ماشینای کمپانی به سمت ارایشگاه خصوصی ماهر ترین میکاپر سئول رفتیم. پیاده شدیمو داخل سالن شدیم. واقعا بزرگه ! کمی جلو تر که رفتیم یه پسر خوش تیپی ظاهرا منتظر ما بود. تا پی دی نیم دید به طرفش اومدو ادای احترام کرد. با دیدن من لبخندی زدو دستشو دراز کرد. باهاش دست دادم. گفت: شما باید پارک گائول باشید! دنیل هستم کانگ دنیل! من: از دیدنتون خوشبختم. پی دی نیم: خوب امروز واسه تست میکاپ اومدیم. میخوایم ببینیم چه میکاپی بهش میاد ازونجایی که تک دختر کمپانیه منه میخوام که بهترین باشه! میسپارمش به خودت دنیل! لبخند کج و مرموزی زد.
دنیل: البته که زیبا هستند وهر میکاپی بهشون میاد! بفرمایید. و به سمت صندلی هدایتم کرد. پی دی نیم رفت و توی سالن انتظار نشست . حس میکنم نگاهاش سنگینی میکنه. فضا خیلی سنگین شده بود. تا اینکه زبون باز کرد.
دنیل: خوب گائول دختر زیبایی مثه تو نیاز به ارایش نداره. ولی دیگه مجبوریم. چشمات خیلی قشنگه . پوستت. و لبات. همه عالین. دوس نداشتم باهاش حرف بزنم لبخند خشکی بهش زدم. کارشو شروع کرد. درسته خوشم نمیاد ازش ولی کارشو عالی انجام میده. یه میکاپ عالی. تا خودمو دیدم تعجب کردم. ارایش غلیظی نبود فرم اصلی صورتم حفظ شده بود. دنیل: موهاتو رنگ نمیکنم. رنگش قشنگه. حالا بریم سالن لباس! با تعجب پرسیدم: سالن لباس!!!؟؟؟؟؟ دنیل: اره باید لباس هم بپوشی تا کامل ببینم چطور میشی! پیشش احساس خطر میکردم! میخواستم هر چی زود تر پی دی نیم بیاد! دور کمرمو گرفت و من یهو خشک شدم. دنیل: بریم خوشگل خانوم. ازش فاصله گرفتمو گفتم: اوم...چند لحظه با پی دی نیم کار دارم الان میام. و ازش دور شدم. درواقع این فقط یه بهونه بود. میخواستم کمی ازش دور بمونم.
(جونگ کوک)
از حموم بیرون اومدم داشتم موهامو خشک میکردم. دیدم ته نشسته روی تختم. ازش سوال کردم. من: چیزی شده ؟!
وی: اووم هم شده هم نشده! با تعجب نگا کردم. من: ینی چی اگه چیزی شده بگو اگه هم نشده که هیچی!
وی: خوب...حموم که بودی گائول زنگ زد. من: خوب مشکل چیه منم الان بهش زنگ میزنم . گوشیمو برداشتمو خواستم شمارشو بگیرم که دستمو گرفت. وی: نزن!
من: وا چته تو! وی: اییش گائول امروز گوشیشو تحویل داده به پی دی نیم. و زنگ زده بود باهات حرف بزنه که حموم بودی. من: ینی چی!؟ اگه قرار بود تا یه هفته حتی صداشم نتونم بشنوم باید صداام میکردی !!
وی: اخه دم دفتر بود میخواست گوشیشو بده وقت نداشت! با عصبانیت حوله مو پرت کردم بدون توجه به اینکه ته اونجاس سریع لباسامو پوشیدم. من: حسابشو میرسم. خواستم از در برم بیرون که بازومو گرفت.
وی: کجا داری میری؟! دیوونگی نکن.
من: میرم پیش پی دی نیم. ته دادی زدو گفت: میخوای بری چی بگی؟؟؟؟؟؟ بری بگی گائول کجاس؟!!! اره؟؟ تو هیچی نمیفهمی! اگه حتی پی دی نیم شک نکنه تو کار دس خودت میدی!! فوت بزرگی کردمو از عصبانیت دادی زدم.
گوشیمو برداشتمو به پی دی نیم زنگ زدم. جواب داد: بله جونگ کوک؟ من: میخواستم باهاتون حرف بزنم لازمه ببینمتون کجایید؟ پی دی نیم: جونگ کوک من توی سالن ارایشگاهم با گائول. اگه خیلی مهمه بیا اینجا ما حالا حالا کار داریم. من: پس آدرسو برام بفرستید.
قطع کردم. پوزخندی زدمو زیر لب گفتم: هر جا باشی پیدات میکنم. موهامو عجله ای خشک کردم و ژل زدم رو به بالا. کاری که تالا هرگز نکرده بودم. با عجله بیرون رفتم سمت آدرس به محض رسیدن پی دی نیم توی سالن دیدم. به سمتش رفتمو تعظیم کردم. کلی وقت راجب چیزای بیخودی حرف میزدم و معطل میکردم. تا اینکه گفتم: من با خانوم پارک میخواستم صحبت کنم راجب اهنگ و دنس!
پی دی نیم: تو اون اتاقه میتونی بری در حین ارایشش بهش بگی.
(خودم)
به اندازه کافی معطل کرده بودم وقتش بود برم توی اتاق لباس. در زدمو وارد شدم. با دیدنم لبخند کج مرموزانه ای زد. یه لباس دو تیکه که یه شلوارک خیلی کوتاه مشکی پاره بود و توی شکمش پاره بود و حالت یه نیم تنه یقه باز به طرفم گرفت. با تعجب نگاش کردم. دنیل: بپوشش!
من: اینو؟؟؟؟؟؟ من ....نمیتونم بپوشمش!
دنیل: نگران اندازش نباش خوبه معطل نکن برو بپوش.
تند تند سرمو تکون میدادمو عقب میرفتم. من: نه ..نه نمیپوشم. هر چی عقب میرفتم نزدیک تر میومد تا اینکه چسبیدم به در پرو. پوزخند لج دراری
۱۰۳.۶k
۰۶ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.