هرشبِ ماه رمضون بابا می رفت نون تازه می گرفت، مامان همون
هرشبِ ماه رمضون بابا می رفت نون تازه می گرفت، مامان همون اول اذان یه لقمه ی نون و کره و مربا می گرفت و می ذاشت کنار بعد روزه اش رو بار می کرد، کارش برام سوال شده بود، گفتم مامان این چه کاریه آخه؟ گفت: آرزو که عیب نداره! می خوام اگه اومد بگم قبل خودم برا تو لقمه گرفتم...
#دلنوشته_مهدوی
#دلنوشته_مهدوی
۶.۹k
۲۲ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.