تقریبا سه روزه هیچی نخوردم ..نه حوصله داشتم نه اشتها ..بخ
تقریبا سه روزه هیچی نخوردم ..نه حوصله داشتم نه اشتها ..بخاطر اینکه ذعف نکنم چون کم خونی دارم فقط روزی یه آبمیوه هلو با یه دونه بسکویت مادر میخوردم ...تو دورانی که زندگی و لحظه های روز مره م همه چی از جمله غذا ذهره مارمه اگه یه ذره میله به غذا پیدا کنم کلی خدارو شکر میکنم...الانم که پنجه صبه یه ذره گشنم شد حوس کردم و واسه خودم قرصک درست کردم که خیلی بوی خوبی هم داره ولی بعد از اینکه گذاشتم تو بشقاب باز میلم از بین رفت و اشتهام کور شد واسه یه پیام که از طرف یه حیوون اومد ...ولی سره لجه اون و واسه بدن خودم و سلامتیه شما میخوام به زور بخورمش و واسه این عکسشو اینجا گذاشتم که ذره ای از ذهره مار بودنش کم شه ...به سلامتیه همه ی دوستان عزیزم ..خیلی دوستون دارم
۴.۴k
۲۴ مرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.