بامنی اما نفهمیدی که تنهاتر شدم
بامنی اما نفهمیدی که تنهاتر شدم
گریه کردم فکر کردی زیر باران تر شدم
شب به شب... بی خوابی و... سردردهای بی کسی...
قرص خوردم پشت هم محتاج خواب آور شدم
گفته بودی دوستت دارم ولی برعکس بود
حرف چشم و خط لب های تو را از بر شدم
جوجه ی یک روزه ای بودم که در دستان تو
با نوازش های دل سوزانه ات پرپر شدم!
از غرور رو به تاراجم نمانده هیچ چیز
کشوری مستعمره بی شاه و بی لشکر شدم!
باز باران آمد و... دلتنگی ام را گریه شست
باز باران آمد و... من زیر باران تر شدم
گریه کردم فکر کردی زیر باران تر شدم
شب به شب... بی خوابی و... سردردهای بی کسی...
قرص خوردم پشت هم محتاج خواب آور شدم
گفته بودی دوستت دارم ولی برعکس بود
حرف چشم و خط لب های تو را از بر شدم
جوجه ی یک روزه ای بودم که در دستان تو
با نوازش های دل سوزانه ات پرپر شدم!
از غرور رو به تاراجم نمانده هیچ چیز
کشوری مستعمره بی شاه و بی لشکر شدم!
باز باران آمد و... دلتنگی ام را گریه شست
باز باران آمد و... من زیر باران تر شدم
۳.۰k
۲۷ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.