پارت سی و چهار
#پارت_سیوچهار
از فرودگاه خارج شدیم کمی دور بود ولی خب تا جای رو میرفتیم حالا
رویا - میگم ترمه اروین چیزی بهت نگفت
ترمه - خب ...
+ میگم تو چجوری در اومدی تو که بالا بودی
ترمه - با ارزو که رفتم بالا نشست گفت موهاش رو براش شونه بزنم و کمی ارایش کر و ازم درباره ی حال و هوای ایران و اینکه اونجا بهتر یا اینجا و ایز اینجور چیزا پرسید بعدش گوشیش زنگ خرد و رفت بیرون درم قفل کرد بعد از چند دقیقه خونه لرزید و سقف ریخت و بیهوش شدم وقتی هم بهوش اومدم دیدم اروین پیشمه دیگه باهم اومدیم بیرون پیشه دوستاش
+ چیزیت که نشد ؟؟
ترمه - نه خوبم فقط کمی کمرم درد میکنه
رویا - میگم بچه ها ما اوینم ول کردیم
ترمه - داخل هواپیما که بودیم گفت میخواد با ادرین بره نوبت برای ازمایشگاه بگیره بره خون بده
رویا - منم میرم
ترمه - اره میگم ماهم بریم
+ البته اگه ننه بابامون نخوان جشن بگیرن
رویا - نه بابا من که الان برم میرم بخوابم
من و ترمه - افرین
حدودا یک کیلومتر راه رفتیم که دیگه داشتیم میمردیم
+ اقا من زنگ میزنم تاکسی
بالاخره رسیدم خونه دیگه نا نداشتم
زنگ ایفون رو زدم و کنار وایسادم
سارا - کیه ؟
عزیزم چقدر دلم براش تنگ شده بود
+ ببخشید با اقای راد کار داشتم
سارا - بله بفرمایید داخل
خب خب این منم دیگه صدام رو تغییر دادم الانم جمعه اس و بابا نرفته بیمارستان
اوه بهتون نگفتم بابای منو ترمه و رویا دکترن ولی دکتر های مختلف بابای من دکتر قلب و بابای رویا دکتر جراح و بابای ترمه هم دکتر اطفال مامان ها هم که خونه دار سامیار برق میخونه و ارمانم فوق لیسانس ریاضی فکر کنم خونده
پریدم داخل حیاط و با دو خودم رو به در خونه رسوندم شَپَلَق در رو باز کردم و رفتم داخل
+ سلـــــاااااام
سارا پرید بغلم و پاش رو دور کمرم کرد
سارا - سلام آجی چرا نگفتی میای
+ دیگه دیگه
شلپ و شلپ بوسم کرد
بعد از کلی ماچ و بوس از جانب کل اعضای خانواده پریدم داخل اتاقم
+ وااااااای من به قربون این اتاقم بشم که چقدر ماشاالله تمیزه
اول از همه لباسم رو در اوردم و بای لباس راحتی عوض کردم و لباسای رو که برد بودم چیدم داخل کمد
گوشیم رو برداشتم و ی اس داخل گروه ( مثلث شش ضلعی ) میدونم اسمش مسخره اش ولی این گروهیه که داخل پاریس درست کرده بودیم البته باید مثلث هفت ضلعی اسمش باشه
+ صـــݪـــوݥ
اوین - شلاااااام خوفی
+ مرشی تو خوفی
اوین - منم خوفم
ترمه - شما دوتا کار و زندگی ندارین اومدین اینجا
+نه
اوین - نه
ترمه - برید بخوابید
رویا - سلووووووم
ادرین - سلام
رادوین - سلام
+بزنم به تخته ی ماه با گوشیتون نبودین حالا افتادین روش و پیام میدین نه
ترمه - اره نمیدونی چه شبای که زود خوابیدم
+ و چه روز هایی که با لگد های اوین از خواب بیدار شدم
اوین - بیشعور
+ شخص خودته
اوین - 😒
+ اینجوری نگاه نکن چشمات چپ میشه
رادوین - ترمه تو سلام بلد نیستی
ترمه - س
رادوین - چه ؟؟؟؟ این یعنی سلام
ترمه - اره
اروین - سلام به همگی
ادرین - کجا بودی اروین
+ رفته بود دستشویی
اوین - 😂 😂
رویا - 😂 😂 😂
ترمه - کووووووفت
+ اوووووو
رویا - اوین فردا ساعت چند میری ازمایشگاه
اوین - شیش
+ ماهم میاییم
اوین - OK
+ بای
گوشیم رو خاموش کردم و خوابیدم
لــــــــــایــــــــــڪ و ڪـــــــامـــنـــــت فـــرامــوش نـــشــــه
🙏 🙏 🙏 🙏 🙏
از فرودگاه خارج شدیم کمی دور بود ولی خب تا جای رو میرفتیم حالا
رویا - میگم ترمه اروین چیزی بهت نگفت
ترمه - خب ...
+ میگم تو چجوری در اومدی تو که بالا بودی
ترمه - با ارزو که رفتم بالا نشست گفت موهاش رو براش شونه بزنم و کمی ارایش کر و ازم درباره ی حال و هوای ایران و اینکه اونجا بهتر یا اینجا و ایز اینجور چیزا پرسید بعدش گوشیش زنگ خرد و رفت بیرون درم قفل کرد بعد از چند دقیقه خونه لرزید و سقف ریخت و بیهوش شدم وقتی هم بهوش اومدم دیدم اروین پیشمه دیگه باهم اومدیم بیرون پیشه دوستاش
+ چیزیت که نشد ؟؟
ترمه - نه خوبم فقط کمی کمرم درد میکنه
رویا - میگم بچه ها ما اوینم ول کردیم
ترمه - داخل هواپیما که بودیم گفت میخواد با ادرین بره نوبت برای ازمایشگاه بگیره بره خون بده
رویا - منم میرم
ترمه - اره میگم ماهم بریم
+ البته اگه ننه بابامون نخوان جشن بگیرن
رویا - نه بابا من که الان برم میرم بخوابم
من و ترمه - افرین
حدودا یک کیلومتر راه رفتیم که دیگه داشتیم میمردیم
+ اقا من زنگ میزنم تاکسی
بالاخره رسیدم خونه دیگه نا نداشتم
زنگ ایفون رو زدم و کنار وایسادم
سارا - کیه ؟
عزیزم چقدر دلم براش تنگ شده بود
+ ببخشید با اقای راد کار داشتم
سارا - بله بفرمایید داخل
خب خب این منم دیگه صدام رو تغییر دادم الانم جمعه اس و بابا نرفته بیمارستان
اوه بهتون نگفتم بابای منو ترمه و رویا دکترن ولی دکتر های مختلف بابای من دکتر قلب و بابای رویا دکتر جراح و بابای ترمه هم دکتر اطفال مامان ها هم که خونه دار سامیار برق میخونه و ارمانم فوق لیسانس ریاضی فکر کنم خونده
پریدم داخل حیاط و با دو خودم رو به در خونه رسوندم شَپَلَق در رو باز کردم و رفتم داخل
+ سلـــــاااااام
سارا پرید بغلم و پاش رو دور کمرم کرد
سارا - سلام آجی چرا نگفتی میای
+ دیگه دیگه
شلپ و شلپ بوسم کرد
بعد از کلی ماچ و بوس از جانب کل اعضای خانواده پریدم داخل اتاقم
+ وااااااای من به قربون این اتاقم بشم که چقدر ماشاالله تمیزه
اول از همه لباسم رو در اوردم و بای لباس راحتی عوض کردم و لباسای رو که برد بودم چیدم داخل کمد
گوشیم رو برداشتم و ی اس داخل گروه ( مثلث شش ضلعی ) میدونم اسمش مسخره اش ولی این گروهیه که داخل پاریس درست کرده بودیم البته باید مثلث هفت ضلعی اسمش باشه
+ صـــݪـــوݥ
اوین - شلاااااام خوفی
+ مرشی تو خوفی
اوین - منم خوفم
ترمه - شما دوتا کار و زندگی ندارین اومدین اینجا
+نه
اوین - نه
ترمه - برید بخوابید
رویا - سلووووووم
ادرین - سلام
رادوین - سلام
+بزنم به تخته ی ماه با گوشیتون نبودین حالا افتادین روش و پیام میدین نه
ترمه - اره نمیدونی چه شبای که زود خوابیدم
+ و چه روز هایی که با لگد های اوین از خواب بیدار شدم
اوین - بیشعور
+ شخص خودته
اوین - 😒
+ اینجوری نگاه نکن چشمات چپ میشه
رادوین - ترمه تو سلام بلد نیستی
ترمه - س
رادوین - چه ؟؟؟؟ این یعنی سلام
ترمه - اره
اروین - سلام به همگی
ادرین - کجا بودی اروین
+ رفته بود دستشویی
اوین - 😂 😂
رویا - 😂 😂 😂
ترمه - کووووووفت
+ اوووووو
رویا - اوین فردا ساعت چند میری ازمایشگاه
اوین - شیش
+ ماهم میاییم
اوین - OK
+ بای
گوشیم رو خاموش کردم و خوابیدم
لــــــــــایــــــــــڪ و ڪـــــــامـــنـــــت فـــرامــوش نـــشــــه
🙏 🙏 🙏 🙏 🙏
۱۰.۱k
۱۸ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.