تاریخ کوتاه ایران و جهان-52 "مزدا یسنا" ، در سال 10000 پیشازادروز ، بدست تپه آسیابی ها پدید آمد
تاریخ کوتاه ایران و جهان-52
____________________________________
در پیرامون سال 3400 پ. {پیشازادروز} (قبل میلاد) ، دین "مزدا یسنا" که بدست "تپه آسیابی ها" {1} نوآوری شده بود ، به نگاره (تصویر) کشیده شد . یادآوری میشود که پس از پیرامون سال 1600 پ. ، دین "مزدا یسنا" به دین "زرتشت" نیز نامی (مشهور) شد.
___________________________________________________________
الف- چیستی «مزدا یسنا»:
پروردگار (مزدا) ، چیزی بیرون از سرشت (طبیعت) ، که سرشت (طبیعت) را آفریده باشد ، نیست ؛ بلکه چیزی است که از روز نخست ، در نخستین ریزهء (ذرهء) سرشت یا نخستین «جهان ریز» هستی داشته است ؛ و سپس ، از همان آغازین گام (مرحلهء) پدید آمدن «جهان بزرگ» (کهکشان ها) ، هستی داشتنش در این «جهان بزرگ» را آغاز کرد . همچنین ، با پدید آمدن «زندگی» (حیات) ، هستی داشتن «مزدا» در ریزترین تا بزرگترین «هستیمندان (موجودات) زنده» ، آغاز شد.
_______________________________________________________
مردم ایرانی تبار روستای «تپه آسیاب» ، که نخستین روستای جهان بوده است ، از پیرامون (حدود) سال 11000 پ. ، "رفته رفته" (بتدریج) دریافتند که هنگامیکه ترازش (تعادل) در بخشی از سرشت (طبیعت) ، برای گاهبازه ای (مدت زمانی) کوتاه برهم می خورد ؛ گرایشی خودکار که در خود سرشت (طبیعت) هست ، بکار می افتد ؛ و "ترازش" (تعادل) را دوباره در خودش (طبیعت) برپا می کند ؛ گرایشی که کارکرد (نقش) «پروردگاری» سرشت (طبیعت) را داشته است . سومریان ، این گرایش همیشگی سرشت (طبیعت) را "مزدا" (پویش جاودان خودترازگردان سرشت) نامیدند ، و "خورشید" یا "آتش" را به سرنام (به عنوان) «نماد» مزدا برگزیدند ؛ چون خورشید و آتش ، تنها پدیده هائی می بودند و هستند که همواره در پویش (حرکت) و جوشش می بوده اند و هستند . به همین چرائی (دلیل) است که به "مزدا یسنا" (پیروی از مزدا) ، "آئین میترا" یا "آئین مهر (خورشید)" نیز می گفته اند و می گویند.
مردم ایرانی تبار روستای «تپه آسیاب» ، سپس به این شناخت رسیدند که "بایدی کار" (وظیفهء) انسان ، آنستکه خود را با این گرایش پایه ای سرشت (طبیعت) هماهنگ سازد ، و در راه ترازش (تعادل) و دادگری (عدل گستری) گام بردارد . آنها همچنین به این شناخت رسیدند که "پروردگار" یا "مزدا" ، به کسی یاری نمی رساند ، بلکه این انسان ها هستند که باید با هماهنگ کردن خود با " پروردگار" یا "مزدا" ، هم به خود ، هم به دیگران ، و هم به سرشت (طبیعت) یاری برسانند . آنها همچنین به این شناخت رسیدند که «انسانهای برونانه (واقعا) مزدا پرست» یا همان «انسانهای برونانه (واقعا) دادگر (عادل) و ترازشگرا (تعادل گرا)» ، همواره در راستای گسترش دادن "داد" (عدل) و "ترازش" (تعادل) می کوشند ؛ و "آدمیان اهریمنی" ، یا همان انسانهای «نادادگر» و «ستمگر» و «نا ترازشگرا» ، در هر گاهبرش (مقطع زمانی) ، در راه نادادگری کردن و برهم زدن ترازش (تعادل) ، همواره کوشش می کنند . پس آنها به این شناخت نیز رسیدند که ، اگر "مزدا" پدیده ای سراسر (تماما) سرشتی (طبیعی) است ، "اهریمن" پدیده ای سراسر (تماما) انسانی است ؛ چون در سرشت (طبیعت) ، نادادگری و ستم و ناترازش (عدم تعادل) را نمی توان یافت.
ب- نماد «مزدا یسنا»
___________________________________________
این نماد ، که برخی از مردم بنادرستی آنرا "نماد فروهر" و برخی دیگر آنرا بنادرستی "نماد اهورمزدا" نامیده اند ، برونانه (در واقع) نماد "مزدا یسنا" یا نماد "مزداپرستی" است. یادآوری می شود که در نخستین نمونهء این نماد ، سر انسان مزداپرست ، خیلی کم از لبهء بالائی دو بال گسترده ، بالاتر آمده است ؛ ولی در نمونه های سپسین (بعدی) ، این نماد به ریخت کنونی اش درآمد.
شناسائی مینوهای (معنی های) بخشهای نماد «مزدا یسنا»:
________________________________________
1- دست راست " انسان مزدا پرست" که به سوی آسمان است ، آماج (هدف) بودن «اهورا مزدا» در تکاپوی انسان را نمایندگی میکند.
2- بودن پرهونه ای (حلقه ای) کوچک در دست چپ " انسان مزدا پرست" ، پیمان او برای پیروی از «اهورامزدا» را نمایندگی می کند.
3- بودن دو بال در دو سوی این نماد ، توانمندی سرشتی آدمیان ، برای پیروی از «اهورا مزدا» را نمایندگی می کند . با این نماد ، پیروی از «اهورا مزدا» با «پرواز به سوی آسمان» همانند دانسته شده است.
4- سه نواره بودن بالها و دم ، سه دستور جاودانه "مزدا یسنا" یعنی "کردار نیک" ، "گفتار نیک" و "پندار نیک" را نمایندگی می کند ، و رازگونه بیان می دارد که تنها با اجرای این سه دستور است که میتوان بسوی «اهورامزدا» پرواز کرد (از اهورا مزدا پیروی کرد).
5- در میان کمر " انسان مزدا پرست" ، یک پرهونه (حلقه) بزر
____________________________________
در پیرامون سال 3400 پ. {پیشازادروز} (قبل میلاد) ، دین "مزدا یسنا" که بدست "تپه آسیابی ها" {1} نوآوری شده بود ، به نگاره (تصویر) کشیده شد . یادآوری میشود که پس از پیرامون سال 1600 پ. ، دین "مزدا یسنا" به دین "زرتشت" نیز نامی (مشهور) شد.
___________________________________________________________
الف- چیستی «مزدا یسنا»:
پروردگار (مزدا) ، چیزی بیرون از سرشت (طبیعت) ، که سرشت (طبیعت) را آفریده باشد ، نیست ؛ بلکه چیزی است که از روز نخست ، در نخستین ریزهء (ذرهء) سرشت یا نخستین «جهان ریز» هستی داشته است ؛ و سپس ، از همان آغازین گام (مرحلهء) پدید آمدن «جهان بزرگ» (کهکشان ها) ، هستی داشتنش در این «جهان بزرگ» را آغاز کرد . همچنین ، با پدید آمدن «زندگی» (حیات) ، هستی داشتن «مزدا» در ریزترین تا بزرگترین «هستیمندان (موجودات) زنده» ، آغاز شد.
_______________________________________________________
مردم ایرانی تبار روستای «تپه آسیاب» ، که نخستین روستای جهان بوده است ، از پیرامون (حدود) سال 11000 پ. ، "رفته رفته" (بتدریج) دریافتند که هنگامیکه ترازش (تعادل) در بخشی از سرشت (طبیعت) ، برای گاهبازه ای (مدت زمانی) کوتاه برهم می خورد ؛ گرایشی خودکار که در خود سرشت (طبیعت) هست ، بکار می افتد ؛ و "ترازش" (تعادل) را دوباره در خودش (طبیعت) برپا می کند ؛ گرایشی که کارکرد (نقش) «پروردگاری» سرشت (طبیعت) را داشته است . سومریان ، این گرایش همیشگی سرشت (طبیعت) را "مزدا" (پویش جاودان خودترازگردان سرشت) نامیدند ، و "خورشید" یا "آتش" را به سرنام (به عنوان) «نماد» مزدا برگزیدند ؛ چون خورشید و آتش ، تنها پدیده هائی می بودند و هستند که همواره در پویش (حرکت) و جوشش می بوده اند و هستند . به همین چرائی (دلیل) است که به "مزدا یسنا" (پیروی از مزدا) ، "آئین میترا" یا "آئین مهر (خورشید)" نیز می گفته اند و می گویند.
مردم ایرانی تبار روستای «تپه آسیاب» ، سپس به این شناخت رسیدند که "بایدی کار" (وظیفهء) انسان ، آنستکه خود را با این گرایش پایه ای سرشت (طبیعت) هماهنگ سازد ، و در راه ترازش (تعادل) و دادگری (عدل گستری) گام بردارد . آنها همچنین به این شناخت رسیدند که "پروردگار" یا "مزدا" ، به کسی یاری نمی رساند ، بلکه این انسان ها هستند که باید با هماهنگ کردن خود با " پروردگار" یا "مزدا" ، هم به خود ، هم به دیگران ، و هم به سرشت (طبیعت) یاری برسانند . آنها همچنین به این شناخت رسیدند که «انسانهای برونانه (واقعا) مزدا پرست» یا همان «انسانهای برونانه (واقعا) دادگر (عادل) و ترازشگرا (تعادل گرا)» ، همواره در راستای گسترش دادن "داد" (عدل) و "ترازش" (تعادل) می کوشند ؛ و "آدمیان اهریمنی" ، یا همان انسانهای «نادادگر» و «ستمگر» و «نا ترازشگرا» ، در هر گاهبرش (مقطع زمانی) ، در راه نادادگری کردن و برهم زدن ترازش (تعادل) ، همواره کوشش می کنند . پس آنها به این شناخت نیز رسیدند که ، اگر "مزدا" پدیده ای سراسر (تماما) سرشتی (طبیعی) است ، "اهریمن" پدیده ای سراسر (تماما) انسانی است ؛ چون در سرشت (طبیعت) ، نادادگری و ستم و ناترازش (عدم تعادل) را نمی توان یافت.
ب- نماد «مزدا یسنا»
___________________________________________
این نماد ، که برخی از مردم بنادرستی آنرا "نماد فروهر" و برخی دیگر آنرا بنادرستی "نماد اهورمزدا" نامیده اند ، برونانه (در واقع) نماد "مزدا یسنا" یا نماد "مزداپرستی" است. یادآوری می شود که در نخستین نمونهء این نماد ، سر انسان مزداپرست ، خیلی کم از لبهء بالائی دو بال گسترده ، بالاتر آمده است ؛ ولی در نمونه های سپسین (بعدی) ، این نماد به ریخت کنونی اش درآمد.
شناسائی مینوهای (معنی های) بخشهای نماد «مزدا یسنا»:
________________________________________
1- دست راست " انسان مزدا پرست" که به سوی آسمان است ، آماج (هدف) بودن «اهورا مزدا» در تکاپوی انسان را نمایندگی میکند.
2- بودن پرهونه ای (حلقه ای) کوچک در دست چپ " انسان مزدا پرست" ، پیمان او برای پیروی از «اهورامزدا» را نمایندگی می کند.
3- بودن دو بال در دو سوی این نماد ، توانمندی سرشتی آدمیان ، برای پیروی از «اهورا مزدا» را نمایندگی می کند . با این نماد ، پیروی از «اهورا مزدا» با «پرواز به سوی آسمان» همانند دانسته شده است.
4- سه نواره بودن بالها و دم ، سه دستور جاودانه "مزدا یسنا" یعنی "کردار نیک" ، "گفتار نیک" و "پندار نیک" را نمایندگی می کند ، و رازگونه بیان می دارد که تنها با اجرای این سه دستور است که میتوان بسوی «اهورامزدا» پرواز کرد (از اهورا مزدا پیروی کرد).
5- در میان کمر " انسان مزدا پرست" ، یک پرهونه (حلقه) بزر
۹.۵k
۰۷ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.