سلام علاقه ی خوبم
سلام علاقهی خوبم
علاقه جان من
خوبی؟
پرسیده بودی که چرا کمم
و کم مینویسم!
خندیدی و گفتی
سرم کجا گرم است!
پرسیده بودی نامههایم به تو
کم شده است
و احوالپرسیهایم، چرا کمتر؟
راستش را بخواهی
حالم این روزها خوب نیست!
اینجا اوضاعی غریب شده است
اوضاعی تلخ و حالی وخیم!
نان به قیمت جان
و جان به قیمت آبی حیران!
حال خیابان خونین و دل،
شکسته است.
دشنام جای مهربانی
و یأس جای امید را گرفته است.
زخم بر دلها چرکین شده
و نان از سفرها جمع!
ساده بگویم علاقه؛
نه حالی برای نوشتن مانده،
نه خوابی برای دیدن!
که یک حال همه را گرفته است
و دارد خوابی تلخ برایمان میبیند.
نگرانم!
و دلم بیشتر از تمام،
تنگ شده است.
تا شاید دوباره بنویسم
مراقب دلت باش
مراقب من!
"افشین صالحی"
علاقه جان من
خوبی؟
پرسیده بودی که چرا کمم
و کم مینویسم!
خندیدی و گفتی
سرم کجا گرم است!
پرسیده بودی نامههایم به تو
کم شده است
و احوالپرسیهایم، چرا کمتر؟
راستش را بخواهی
حالم این روزها خوب نیست!
اینجا اوضاعی غریب شده است
اوضاعی تلخ و حالی وخیم!
نان به قیمت جان
و جان به قیمت آبی حیران!
حال خیابان خونین و دل،
شکسته است.
دشنام جای مهربانی
و یأس جای امید را گرفته است.
زخم بر دلها چرکین شده
و نان از سفرها جمع!
ساده بگویم علاقه؛
نه حالی برای نوشتن مانده،
نه خوابی برای دیدن!
که یک حال همه را گرفته است
و دارد خوابی تلخ برایمان میبیند.
نگرانم!
و دلم بیشتر از تمام،
تنگ شده است.
تا شاید دوباره بنویسم
مراقب دلت باش
مراقب من!
"افشین صالحی"
۴۵۶
۲۱ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.