که روی کردم به بابا گفتم:
که روی کردم به بابا گفتم:
بابایی کی منو می بره ؟
_ برات راننده گرفتم از این به بعد هرجا خواستی بری با ایشون برو
+ باشه حالا کی هست ؟
_آقای نصیری
+ من فامیلو می خوام چیکار اسم
_ علی
+ خوب این علی آقا کجاست ؟
_بیرون منتظره شماست مهرانا خانم
+خوب حالا یکم منتظر بشه بد نیست
- از ساعت ۷ اینجاست
+ خوب مگه الان ساعت چنده
- ساعت دقیقا ۸:۵ است.
+ یا خدا من رفتم
_ مهرانا مراقب خودت باش
+ چشم ..خداحافظ
زود کفشامو پوشیدم رفتم پایین تو پارکینگ بود زود سوار ماشین شدم
+ سلام
_ سلام
پسری با چشم وابرو مشکی موهاشم مشکی بود پوست سفیدی داشت دماغشم به صورتش میامد فکر کنم ۲۳ سالش بود خوب بسه دیگه مهرانا این قدر نگاهش نکن 😐 😐 😐
ماشین حرکت کرد از پارکینگ خارج شدیم که علی آقا گفت :
_مدرسه میرین دیگه 😆 😆 😆
+ نه میرم پارتی خوب با این وضع کجا دارم برم جز مدرسه
_ نه آخه میدونین من راننده خیلیا بودم بعضیا مدرسه رو میپیچوندن می رفتن
+ آقا هرجایی که میرفتن شما منو برسونید مدرسه که حسابی دیرم شده
_ چشم
وای خدا چه سکوت بدی توی ماشین حاکمه
+ آهنگ نداری
_ چرا
+ خوب بزار
_ باشه
آهنگ دریا رو گذاشت وای خدا چه غمگینه
+ آهنگ عوض کن
_ نه خوبه
+ اصلا خوب نیست
_ من دوستش دارم
+ من دوستش ندارم
- خوب به من چه
+ میگم رد کن بچه پرووو
_ نمی خوام
دیگه خون به مغزم نمی رسید زود کیفم رو پرت کردم اون ور بایک جهش رفتم سمت شاگرد نشستم و آهنگ عوض کردم آهنگ( عجایب شهر ) ای جون
+ به از این آهنگام گوش میدین
_ نه فقط تو گوش میدی
شروع کردم به هم خوانی کردن با آهنگ
عجایب شهر عجایب شهر ارازل بخت اربابای شهر
قطع کرد کثافت
+ چرا قطع کردی
وایستاد
+ چرا وایستادی
_اولا آهنگ مناسب سنت نیست دوما رسیدیم
+ وای خدا مدرسه حوصله درس خوندن حفظ کردن ندارم خداحافظ
داشتم در می بستم که گفت :
اگه درساتم مثل آهنگا حفظ کنی خوب میشه 😂 😂
+خداحافظظظظظ
دربستم رفتم داخل مدرسه وای خدا همه رفتن سر کلاسا اه از همین الان دارم بد شانسی میارم
اصلا شانسی که من دارم لوک خوش شانس نداره 😂 😂 😂
دوستان نظر بدین لطفا
بابایی کی منو می بره ؟
_ برات راننده گرفتم از این به بعد هرجا خواستی بری با ایشون برو
+ باشه حالا کی هست ؟
_آقای نصیری
+ من فامیلو می خوام چیکار اسم
_ علی
+ خوب این علی آقا کجاست ؟
_بیرون منتظره شماست مهرانا خانم
+خوب حالا یکم منتظر بشه بد نیست
- از ساعت ۷ اینجاست
+ خوب مگه الان ساعت چنده
- ساعت دقیقا ۸:۵ است.
+ یا خدا من رفتم
_ مهرانا مراقب خودت باش
+ چشم ..خداحافظ
زود کفشامو پوشیدم رفتم پایین تو پارکینگ بود زود سوار ماشین شدم
+ سلام
_ سلام
پسری با چشم وابرو مشکی موهاشم مشکی بود پوست سفیدی داشت دماغشم به صورتش میامد فکر کنم ۲۳ سالش بود خوب بسه دیگه مهرانا این قدر نگاهش نکن 😐 😐 😐
ماشین حرکت کرد از پارکینگ خارج شدیم که علی آقا گفت :
_مدرسه میرین دیگه 😆 😆 😆
+ نه میرم پارتی خوب با این وضع کجا دارم برم جز مدرسه
_ نه آخه میدونین من راننده خیلیا بودم بعضیا مدرسه رو میپیچوندن می رفتن
+ آقا هرجایی که میرفتن شما منو برسونید مدرسه که حسابی دیرم شده
_ چشم
وای خدا چه سکوت بدی توی ماشین حاکمه
+ آهنگ نداری
_ چرا
+ خوب بزار
_ باشه
آهنگ دریا رو گذاشت وای خدا چه غمگینه
+ آهنگ عوض کن
_ نه خوبه
+ اصلا خوب نیست
_ من دوستش دارم
+ من دوستش ندارم
- خوب به من چه
+ میگم رد کن بچه پرووو
_ نمی خوام
دیگه خون به مغزم نمی رسید زود کیفم رو پرت کردم اون ور بایک جهش رفتم سمت شاگرد نشستم و آهنگ عوض کردم آهنگ( عجایب شهر ) ای جون
+ به از این آهنگام گوش میدین
_ نه فقط تو گوش میدی
شروع کردم به هم خوانی کردن با آهنگ
عجایب شهر عجایب شهر ارازل بخت اربابای شهر
قطع کرد کثافت
+ چرا قطع کردی
وایستاد
+ چرا وایستادی
_اولا آهنگ مناسب سنت نیست دوما رسیدیم
+ وای خدا مدرسه حوصله درس خوندن حفظ کردن ندارم خداحافظ
داشتم در می بستم که گفت :
اگه درساتم مثل آهنگا حفظ کنی خوب میشه 😂 😂
+خداحافظظظظظ
دربستم رفتم داخل مدرسه وای خدا همه رفتن سر کلاسا اه از همین الان دارم بد شانسی میارم
اصلا شانسی که من دارم لوک خوش شانس نداره 😂 😂 😂
دوستان نظر بدین لطفا
۴.۲k
۲۳ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.