امروز بیلبورد بود و من به عنوان دوست دختر جانگ کوک همراهش
امروز بیلبورد بود و من به عنوان دوست دختر جانگ کوک همراهش اومده بودم از صبح خیلی استرس داشتم چون تا حالا به عنوان دوست دخترش باهاش مراسم نرفته بودم و خیلی آشفته بودم اما کوک اصلا استرس نداشت و خیلی ریلکس بود و هی لبخند میزد و این باعث میشد از اضطراب منم کم بشه یه لباس بلند مشکی با کفش قرمز پاشنه دار پوشیده بودم کوک هم کت و شلوار مشکی پوشیده بود که خیلی جذاب شده بود منم لباسم بهم میومد (تعریف از خود نباشه 😄 ) بالاخره با پسرا سوار ماشین شدیم تا به اون فرش قرمز کذایی برسیم وقتی رسیدیم یهو خبرنگار ها ریختن سرمون واز کوک در مورد من میپرسیدند کوک هم دست من رو محکم گرفته بود و با لبخند به سوال ها جواب میداد بعضی وقت ها هم من جواب میدادم بالاخره بعد از کلی عکس گرفتن دسته جمعی کوک دست من رو کشید تا باهم عکس تکی بگیریم و من هم تا خواستم مخالفت کنم لبش را روی لبم گذاشت و رسانه ها تند تند شروع کردن به عکس گرفتن وقتی بالاخره رفت عقب من از خجالت زیادی سرخ شده بودم و پسرا هم با لبخند به من نگاه میکردند و بعد از کلی مسخره بازی در آوردن بالاخره مراسم شروع شد اولین اجرا برای تیلور بود که من واقعا دوسش داشتم و کلی جیغ زدم و سر بقیه اجرا ها هم خیلی سبک بازی درآوردم اما سر اجرای جوناس برادرز کوکی جو گیر شد و خیلی کوتاه لبم رو بوسید که خوب همه ی سالن جیغ زدن و بالاخره نوبت جایزه بهترین گروه سال شد همه نفس هاشونو حبس کرده بودن و همین که گفتن بی تی اس همه از خوشحالی بلند شدن منم بلند شدم و کوکی رو بغل کردم و بهش تبریک گفتم و بوسیدمش که همه ی سالن مارا نگاه کردن و جیغ زدن بعد من به بقیه پسرا هم تبریک گفتم و اونا رفتن بالا تا جایزه رو بگیرن و بعد از یک سخنرانی مهیج که نامجون انجامش داد به یک استیج رفتن تا برای اجرا آماده بشن ...
بالاخره موقع اجرا شد و پرده کنار رفت و آهنگ بوی ویت لاو پخش شد همه شروع کردن جیغ زدن و دست زدن واقعا اجرای پر قدرتی با هالزی کردند خودم از بس جیغ زدم دیگه صدام گرفته بود بعد از اجرا به اتاق تعویض لباس رفتم و با همه ی پسرا گپ زدم و تبریک گفتم و در آخر همه باهم شامپاین نوشیدیم
بالاخره موقع اجرا شد و پرده کنار رفت و آهنگ بوی ویت لاو پخش شد همه شروع کردن جیغ زدن و دست زدن واقعا اجرای پر قدرتی با هالزی کردند خودم از بس جیغ زدم دیگه صدام گرفته بود بعد از اجرا به اتاق تعویض لباس رفتم و با همه ی پسرا گپ زدم و تبریک گفتم و در آخر همه باهم شامپاین نوشیدیم
۱۳.۰k
۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.