سفر:
سفر:
سفر يعنى رفتن وگدرکردن يعنى فراموش کردن وفراموش شدن
سفر:
سفر يعنى خود را بدست باد سپردن وگم شدن درزمان ومکان يعنى دورريختن دردها وناملايمات روزگار, يعنى رفتن و رفتن گاه ب تندى و گاه اهسته وارام
سفر:
سفر يعنى گاه باتو و لذت عشق وگاه براى فرار از تو وعشق, سفر يعنى دورشدن از تکرار جدا شدن ازروزمرگى و تنوع وسفر يعنى تو يعنى من يعنى مفهوم ما بودن
سفر:
سفر يعنى دوستداشتن و دوستداشته شدن هنگام نبودن و سفر يعنى دوتا رد پا وکلى خاطره وسفر يعنى....
سفر يعنى رفتن وگدرکردن يعنى فراموش کردن وفراموش شدن
سفر:
سفر يعنى خود را بدست باد سپردن وگم شدن درزمان ومکان يعنى دورريختن دردها وناملايمات روزگار, يعنى رفتن و رفتن گاه ب تندى و گاه اهسته وارام
سفر:
سفر يعنى گاه باتو و لذت عشق وگاه براى فرار از تو وعشق, سفر يعنى دورشدن از تکرار جدا شدن ازروزمرگى و تنوع وسفر يعنى تو يعنى من يعنى مفهوم ما بودن
سفر:
سفر يعنى دوستداشتن و دوستداشته شدن هنگام نبودن و سفر يعنى دوتا رد پا وکلى خاطره وسفر يعنى....
۲.۸k
۱۶ شهریور ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.