معجزه عشق prt 53
#معجزه_عشق #prt_53
☆☆☆☆☆☆☆
کامیلا:
وقتی کلاس هام تموم شد به سمت ساختمون تربیت بدنی حرکت کردم تا نجوا بیاد و منتظر بقیه بشیم وقتی نجوا کلاسش تموم دیدیم نیاز و انا هم دارن به سمت ما میان پس با هم به سمت ساختمون پزشکی رفتیم و چون اون یکم کلاساش بیشتر بود پایین ساختمون منتظرش موندیم اونم وقتی کلاسش تموم شد به طرف ما اومد و گفت راه بیفتیم که پسرا میخوان ما رو ببرن بیرون باید اماده بشیم
هستی:وایییییی خیلی دوس داشتم نظرم رو برای بیرون رفتن بگم پس گفتم بیاین بریم شهربازی وای خیلی دوس دارم نمیشه بریم؟؟؟
من با بیشترین جایی که حال میکنم شهر بازیه:)))))))))))
نیاز:من که موافقم خیلی عالی میشه
هستی:وای اره مخصوصا ترن هوایی،،،عاشقشممم
فقط میخوام جیغ زدن پسرا رو تو اون حالت ببینم
نیاز:واییییییی دقیقن خیلی باحاله(حالا این دوتا ور میزدن بقیه فقط پوکر بودن)
نجوا:هععییی ما رو هم ببینین خوبه ها...ینی از همون اول که راه افتادیم دارین حرف میزنین خوب امون بدین-_-
انا:ولی ی چیزی دخترا،،،،اگه یکم فکر کنین میفهمین که پسرا نمیتونن بیان اخه اونا خواننده هستن اگه ی نفر ببینشون چی میشه
هستی:بچه ها من ی فکری دارم با کامیلا میخوام عملیش کنم که پسرا هم بتونن بیان
داشتیم همین حرف ها رو میزدیم که نفهمیدیم کِی به خونه رسیدیم
زنگ در رو زدیم و وارد خونه شدیم همه پسرا بودن و فکر میکردن میخوایم بریم ی جایی که شام بخوریم ولی وقتی ی دفعه نجوا گفت که میخوایم بریم شهر بازی همه پسرا مخالفت کردن
کامیلا:منو هستی میتونیم گریمتون کنیم که کسی شما رو نشناسه و همون موقع هم هستی حرفم رو تایید کرد و پسرا هم بعد از کلی پافشاری راضی شدن ما میخواستیم شروع کنیم که هستی گفت ی لحظه بیا
هستی:در گوشی به کامیلا گفتم که چجوری به صورتشون دست بزنیم بهتر نیس از انا هم کمک بگیریم
کامیلا:راس میگی من چجور به صورتشون دست بزنم خوب نمیشه ی کلاه گیسی چیزی بزاریم رو سرشون ی ماسکم بدیم دستشون حل بشه
هستی:نه بابا ی دفعه دیدی ماسکشون افتاد خو بعدش چی دیگه نمیشه زنده اشون رو از تو شهربازی در اورد ما چاره ای نداریم چون اگه پسرا اونجا رو کلا کرایه کنن خبرنگارا میان و میبینن ما همراهشونیم پس تنها راه فقط گریمه،،،انا میشه بیای به ما کمک کنی؟؟؟
انا:حتما خوب شروع کنین پسرا روی صندلی بشینین تا ما گریمتون کنیم
نجوا:من میرم ی چیزی از تو یخچال در بیارم بخورم
نیاز:منم میرم دوش بگیرم(هستی به فارسی گفت جوجه اردک زشت کی بودی تو)
نیاز:خفه.....
هستی:خوب کامیلا تو صورت بم بم و جی بی رو گریم کن منم صورت جکسون و یوگیوم رو گریم میکنم انا تو هم صورت جینیونگ و یونجه رو گریم کن
مارک:پس من چی•_•(اخیییی نازی بچم)
هستی:نجوااااااااااا،،بدو بیا صورت مارک رو گریم کن
نجوا:وویییییی اومدممممم:)))
مارک:بلدی گریم کنی که؟؟؟ی دفعه صورتمو خراب نکنی
نجوا:نگران نباش بلدم
خوب شروع کنین که باید تا شب نشده تموم شه.....
پایان پارت ۵۳
@Lovefic_got7
☆☆☆☆☆☆☆
کامیلا:
وقتی کلاس هام تموم شد به سمت ساختمون تربیت بدنی حرکت کردم تا نجوا بیاد و منتظر بقیه بشیم وقتی نجوا کلاسش تموم دیدیم نیاز و انا هم دارن به سمت ما میان پس با هم به سمت ساختمون پزشکی رفتیم و چون اون یکم کلاساش بیشتر بود پایین ساختمون منتظرش موندیم اونم وقتی کلاسش تموم شد به طرف ما اومد و گفت راه بیفتیم که پسرا میخوان ما رو ببرن بیرون باید اماده بشیم
هستی:وایییییی خیلی دوس داشتم نظرم رو برای بیرون رفتن بگم پس گفتم بیاین بریم شهربازی وای خیلی دوس دارم نمیشه بریم؟؟؟
من با بیشترین جایی که حال میکنم شهر بازیه:)))))))))))
نیاز:من که موافقم خیلی عالی میشه
هستی:وای اره مخصوصا ترن هوایی،،،عاشقشممم
فقط میخوام جیغ زدن پسرا رو تو اون حالت ببینم
نیاز:واییییییی دقیقن خیلی باحاله(حالا این دوتا ور میزدن بقیه فقط پوکر بودن)
نجوا:هععییی ما رو هم ببینین خوبه ها...ینی از همون اول که راه افتادیم دارین حرف میزنین خوب امون بدین-_-
انا:ولی ی چیزی دخترا،،،،اگه یکم فکر کنین میفهمین که پسرا نمیتونن بیان اخه اونا خواننده هستن اگه ی نفر ببینشون چی میشه
هستی:بچه ها من ی فکری دارم با کامیلا میخوام عملیش کنم که پسرا هم بتونن بیان
داشتیم همین حرف ها رو میزدیم که نفهمیدیم کِی به خونه رسیدیم
زنگ در رو زدیم و وارد خونه شدیم همه پسرا بودن و فکر میکردن میخوایم بریم ی جایی که شام بخوریم ولی وقتی ی دفعه نجوا گفت که میخوایم بریم شهر بازی همه پسرا مخالفت کردن
کامیلا:منو هستی میتونیم گریمتون کنیم که کسی شما رو نشناسه و همون موقع هم هستی حرفم رو تایید کرد و پسرا هم بعد از کلی پافشاری راضی شدن ما میخواستیم شروع کنیم که هستی گفت ی لحظه بیا
هستی:در گوشی به کامیلا گفتم که چجوری به صورتشون دست بزنیم بهتر نیس از انا هم کمک بگیریم
کامیلا:راس میگی من چجور به صورتشون دست بزنم خوب نمیشه ی کلاه گیسی چیزی بزاریم رو سرشون ی ماسکم بدیم دستشون حل بشه
هستی:نه بابا ی دفعه دیدی ماسکشون افتاد خو بعدش چی دیگه نمیشه زنده اشون رو از تو شهربازی در اورد ما چاره ای نداریم چون اگه پسرا اونجا رو کلا کرایه کنن خبرنگارا میان و میبینن ما همراهشونیم پس تنها راه فقط گریمه،،،انا میشه بیای به ما کمک کنی؟؟؟
انا:حتما خوب شروع کنین پسرا روی صندلی بشینین تا ما گریمتون کنیم
نجوا:من میرم ی چیزی از تو یخچال در بیارم بخورم
نیاز:منم میرم دوش بگیرم(هستی به فارسی گفت جوجه اردک زشت کی بودی تو)
نیاز:خفه.....
هستی:خوب کامیلا تو صورت بم بم و جی بی رو گریم کن منم صورت جکسون و یوگیوم رو گریم میکنم انا تو هم صورت جینیونگ و یونجه رو گریم کن
مارک:پس من چی•_•(اخیییی نازی بچم)
هستی:نجوااااااااااا،،بدو بیا صورت مارک رو گریم کن
نجوا:وویییییی اومدممممم:)))
مارک:بلدی گریم کنی که؟؟؟ی دفعه صورتمو خراب نکنی
نجوا:نگران نباش بلدم
خوب شروع کنین که باید تا شب نشده تموم شه.....
پایان پارت ۵۳
@Lovefic_got7
۱۲.۴k
۲۴ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.