میروم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست
میروم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست
آنچنان که تار و پود قلب من از هم گسست
میروم با زخم هایی مانده از یک سال سرد
آن همه برفی که آمد آشیانم را شکست
میروم اما نگویی بی وفا بود و نماند
از هجوم سایه ها دیگر نگاهم خسته است
راستی : یادت بماند از گناه چشم تو
تاول غربت به روی باغ احساسم نشست
طرح ویران کردنم اما عجیب و ساده بود
روی جلد خاطراتم دست طوفان نقش بست
آنچنان که تار و پود قلب من از هم گسست
میروم با زخم هایی مانده از یک سال سرد
آن همه برفی که آمد آشیانم را شکست
میروم اما نگویی بی وفا بود و نماند
از هجوم سایه ها دیگر نگاهم خسته است
راستی : یادت بماند از گناه چشم تو
تاول غربت به روی باغ احساسم نشست
طرح ویران کردنم اما عجیب و ساده بود
روی جلد خاطراتم دست طوفان نقش بست
۲.۰k
۱۸ شهریور ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.