*گل یخ*
*گل یخ*
*فرشته*
وکیلی که مامان گرفت زود کارامو انجام داد برای طلاق فقط منتظر جواب پزشک قانونی محمد بودیم که ببینن بچه مال اون بوده یا نه اون می تونه پدر بشه یا نه امروزم اخرین روز بود حتا دوست نداشتم نگاش کنم جواب رو میز قاضی بود مادرم نگران بود ومن اصلا برام مهم نبود به خودم که شک نداشتم مادر چرا انقدر نگران بود
قاضی محمد رو صدا زد اونم رفت جلو
- می دونید تهمتی که به خانم فرشته موسوی زدی چه جرمی داره می دونید باعث مرگ یه بچه شدین میدونید جرم ضرب وشتم به همسرتون چیه ؟
- بله
- جواب قانون و اللخصوص خانم فرشته موسوی رو چطور می تونید بدید
- یعنی جواب ازمایش منفی بود
- بله شما سالم هستید ومی تونید صاحب فرزند بشید این خانم از شما شکایت دارن
صدای گریه ای زن عمو بلند شد بردنش بیرون سکوت محمد همه رو کلافه کرد
- آقای محمد موسوی ...
یهو محمد افتاد رو زانو وصدای گریه اش دل سنگم آب می کرد ولی دل منو نه
بلند شدم وگفتم : با اجازه ای آقای قاضی
قاضی اشاره کرد حرف بزنم
- می بخشمش ولی همین امروز طلاقم بده
- فرشته
بی توجه به مادرم گفتم : هیچی ازش نمی خوام فقط طلاقم بده
دفترو امضا کردم با التماس گفت : فرشته اشتباه کردم ...قسمت میدم .بزار حرف بزنم
مادرم جلوشو گرفت وگفت : راحتش بزار نمی فهمی نمی خواد ببینت برو سراغ زندگی خودت
بهش توجه نکردم با مادرم رفتیم وسوار ماشین وکیلم شدیم اون عقیده داشت مهریه ام رو بگیرم ومحمد رو بندازم زندان ولی من می دونستم محمد رو چطور مجازات کنم که هر روزش پراز عذاب وپشیمونی باشه
به عمارت برگشتم به خونه ای پدریم رفتم تو اتاقم رو تخت نشستم وگریه می کردم از ته دل
انقدر گریه کردم تا اروم شدم محمد باهام چیکار کرده بود حتا یه بار نرفته بود دکتر که ببینه می تونه پدر بشه یا نه انقدر براش بی ارزش بود حتا فکرشم نمی کرد که شاید اشتباه کرده سنگ دل بی رحم چطور تونست بچه ای خودشو با دستای خودش بکشه بخاطر چی؟؟؟!!! بخاطر کی ؟؟؟!!!
- هیچ وقت نمی بخشمت محمد نه بخاطر خودم بخاطر بچه ای که فقط دوماهش بود واونو کشتی
*فرشته*
وکیلی که مامان گرفت زود کارامو انجام داد برای طلاق فقط منتظر جواب پزشک قانونی محمد بودیم که ببینن بچه مال اون بوده یا نه اون می تونه پدر بشه یا نه امروزم اخرین روز بود حتا دوست نداشتم نگاش کنم جواب رو میز قاضی بود مادرم نگران بود ومن اصلا برام مهم نبود به خودم که شک نداشتم مادر چرا انقدر نگران بود
قاضی محمد رو صدا زد اونم رفت جلو
- می دونید تهمتی که به خانم فرشته موسوی زدی چه جرمی داره می دونید باعث مرگ یه بچه شدین میدونید جرم ضرب وشتم به همسرتون چیه ؟
- بله
- جواب قانون و اللخصوص خانم فرشته موسوی رو چطور می تونید بدید
- یعنی جواب ازمایش منفی بود
- بله شما سالم هستید ومی تونید صاحب فرزند بشید این خانم از شما شکایت دارن
صدای گریه ای زن عمو بلند شد بردنش بیرون سکوت محمد همه رو کلافه کرد
- آقای محمد موسوی ...
یهو محمد افتاد رو زانو وصدای گریه اش دل سنگم آب می کرد ولی دل منو نه
بلند شدم وگفتم : با اجازه ای آقای قاضی
قاضی اشاره کرد حرف بزنم
- می بخشمش ولی همین امروز طلاقم بده
- فرشته
بی توجه به مادرم گفتم : هیچی ازش نمی خوام فقط طلاقم بده
دفترو امضا کردم با التماس گفت : فرشته اشتباه کردم ...قسمت میدم .بزار حرف بزنم
مادرم جلوشو گرفت وگفت : راحتش بزار نمی فهمی نمی خواد ببینت برو سراغ زندگی خودت
بهش توجه نکردم با مادرم رفتیم وسوار ماشین وکیلم شدیم اون عقیده داشت مهریه ام رو بگیرم ومحمد رو بندازم زندان ولی من می دونستم محمد رو چطور مجازات کنم که هر روزش پراز عذاب وپشیمونی باشه
به عمارت برگشتم به خونه ای پدریم رفتم تو اتاقم رو تخت نشستم وگریه می کردم از ته دل
انقدر گریه کردم تا اروم شدم محمد باهام چیکار کرده بود حتا یه بار نرفته بود دکتر که ببینه می تونه پدر بشه یا نه انقدر براش بی ارزش بود حتا فکرشم نمی کرد که شاید اشتباه کرده سنگ دل بی رحم چطور تونست بچه ای خودشو با دستای خودش بکشه بخاطر چی؟؟؟!!! بخاطر کی ؟؟؟!!!
- هیچ وقت نمی بخشمت محمد نه بخاطر خودم بخاطر بچه ای که فقط دوماهش بود واونو کشتی
۸.۲k
۰۱ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.