🔹 او را ... (۸۸)
🔹 #او_را ... (۸۸)
این یکی رو دیگه نمیتونستم قبول کنم !
" هرچی بیشتر دنبال خواهشهای دلت بری ،
بیشتر ضربه میخوری ! "
این مدلش از همون حرفهای آخوند جماعت بود ! 😒
همونا که تموم خوشی آدم رو ازش میگیرن به بهونه حروم بودن !!
" تو انسانی !
چرا انسان آفریده شدی؟! "
چقدر اینجای حرفش آشنا بود !!
کجا شنیده بودم ...!؟؟
یدفعه یاد اون جلسه افتادم! اونجا شنیده بودم...!
به مغزم فشار آوردم تا یادم بیاد چی بود ...
💠 ادامه در وب #از_جنس_خاک :
http://az-jense-khak.blog.ir/post/رمان-او-را-قسمت-هشتاد-و-هشتم/
این یکی رو دیگه نمیتونستم قبول کنم !
" هرچی بیشتر دنبال خواهشهای دلت بری ،
بیشتر ضربه میخوری ! "
این مدلش از همون حرفهای آخوند جماعت بود ! 😒
همونا که تموم خوشی آدم رو ازش میگیرن به بهونه حروم بودن !!
" تو انسانی !
چرا انسان آفریده شدی؟! "
چقدر اینجای حرفش آشنا بود !!
کجا شنیده بودم ...!؟؟
یدفعه یاد اون جلسه افتادم! اونجا شنیده بودم...!
به مغزم فشار آوردم تا یادم بیاد چی بود ...
💠 ادامه در وب #از_جنس_خاک :
http://az-jense-khak.blog.ir/post/رمان-او-را-قسمت-هشتاد-و-هشتم/
۱.۹k
۰۶ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.