چهل روز می گذرد و می سوزیم و به هر جا می نگریم، خاطره ای
چهل روز می گذرد و می سوزیم و به هر جا می نگریم، خاطره ای از تو در خیال ما شکل می گیرد
چهل روز است که سنگ صبور خود را از دست داده ایم و نگاه پاکش را دیگر نمی یابیم!
روزها را چه غریبانه به شب رساندیم
فریاد را در سینه خفه کردیم
و اشک را خوراک روز و شب کردیم
چه سخت است در دل گریستن و به زبان هیچ نگفتن
و تکیهگاهی مطمئن را از دست دادن!
۱۳۹۸/۵/۱۷
چهل روز است که سنگ صبور خود را از دست داده ایم و نگاه پاکش را دیگر نمی یابیم!
روزها را چه غریبانه به شب رساندیم
فریاد را در سینه خفه کردیم
و اشک را خوراک روز و شب کردیم
چه سخت است در دل گریستن و به زبان هیچ نگفتن
و تکیهگاهی مطمئن را از دست دادن!
۱۳۹۸/۵/۱۷
۹.۳k
۱۷ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.