وقتی ک دلت میگیره و یهو بارون میگیره و تو پشت پنجره زل می

وقتی ک دلت میگیره و یهو بارون میگیره و تو پشت پنجره زل میزنی ب بارون نمیخوای گریه کنی ک یهو میشه ب هق هق میوفتی یکی نیست نجاتت بده از این قفس از این زندون پر از درد و غم این اتاق تاریک دوست داشتنی تاریکی خیلی خوبه خیلی اما ترسم از روزیه ک این تاریکی ابدی بشه و دیگه هیچ کس نبینه ک روزای باروونی پشت پنجره این اتاق یکی داره جون میده یکی داره هق هق میکنه و بیاد نجاتش بده شاید دیگه کسی فریاد هاشو نشنوه ولی میدونید ترسناک تر از تاریکی ابدی چیه اینکه تاریکی ابدی نرسیدع ولی بازم هیشکی تو رو پشت اون پنجره نمیببنع خیلی ترسناکه من خیلی وقته ب این وضع عادت کردم ولی بازم میترسم ...
تنها چیزی ک شاید بتونه ارومت کنه اینکه پشت پنجره بشینیو سرتو ب دیوار تکیه بدیو اروم اشک بریزی ب اهنگی ک پلی شده گوش بدی گاهی هم با خدا حرف بزنی گاهی هم خودتو بغل کنی تا حس کنی تو این روز ها هم تنها نیستی درسته حسش واسه یه لحظس و بازم تنهایی میاد سراغت ولی این تویی ک باید طاقت بیاری باز فکر تنها بودنت میوفتی یه لبخند تلخ میزنیو یه قلب کوچیک رو شیشه پنجره بارون خورده .....
#عکس _دلنوشته ای_ از _من