بهش اینقدر اهمیت میدی که حالت وقتی گرفتس یه گوشه پیدا می

بهش اینقدر اهمیت میدی که حالت وقتی گرفتس یه گوشه پیدا می کنی که حال بدیات بی انژی بودنت به اون نرسه و اون که حالش خوبه رو ناراحت نکنی تنها میشینی و سعی می کنی زودتر خوب شی که بریو به اون باز دلگرمی بدی ... اما بعد ها می فهمی اونکه دلگیر میده ... تو فکر تو نمی افتاد به فکر این می افتاد که با یکی دیگه یه غریبه یه پسر دیگه حالشو خوب کنه .. درحالی که می دونست تو دلخور میشی
... البته این مخاطب خاصی نداره .. عمومیت داره ... اما هر چیز عمومی قرار نیست خوب باشه ... لاشی گری عمومیت داره ...