*شیلان*
*شیلان*
هیرسا :
مامان : چرا نمی رقصی
- حوصله ندارم اگه تو بیای می رقصم
مامان : قربونت برم البته که میام
دستشو گرفتم ورفتیم وسط صدای جیغ و شوت بلند شد یکم با مامان رقصیدم اشکان دست مامان رو گرفت وجاشو با من عوض کرد بامژده می رقصیدم البته اگه اسمش رقص بوده باشه فقط بشکن می زدم
مژده با خنده باهام می رقصید هانی که نزدیکمون بودگفت:
هانی : من حسودیم میشه هان
لبخند زدم نگاهم به دختره افتاد با لبخند نگام می کرد هانی جاشو با من عوض کرد اون دختره هم با چه شور حالی می رقصید منو که رو به روش دیدانقدر سرد می رقصم گفت : مگه بلد نیستی برقصی
- شما بلدی برای همه کافیه
پر رو شدم دستشو گرفتم مخالفت نکرد دستمو آوردم بالا یه چرخ خورد وتقریبا اومد تو بغلم تو چشام نگاه کرد وگفت : چقدر عوض شدی
- تو منو می شناسی
دختره: اره ولی تو منو نشناختی
- باید بشناسم
یه چرخ دیگه خورد موهای نرمش خورد توصورتم دستامو دورکمرش انداختم وکشیدمش تو بغلم این عطر موهارو می شناختم .
- میشه کمرم رو ول کنی
- بازیتون گرفته بود با من
- خودت نفهمیدی کی هستم
چراغ ها خاموش شد تقلا کرد از بغلم در بیاد
- تو همون زردکی ...
دیگه تکون نخورد وصورتشو بهم نزدیک کرد وگفت : بله همون زردکم پنج سال می گذره
- نشناختم
- حالا شناختی چی شده مگه
- هیچی
احساس کردم دورمون یکم خلوت شده کمرشو محکم گرفتم تو دستام تکونی خورد وگفت : میشه ولم کنی مگه دزد گرفتی
- جات بده داریم می رقصیم دیگه
نفسشو فوت کرد خورد تو صورتم حالم عوض شده بود انگار عقلم کار نمی کرد نه این شیلان نبود!!!!
شیلان : اجازه بده منم یه تکونی بخورم
- نمیری
خندید وگفت : نه
چه راحت باهام حرف می زد واصلا انگار از هم ناراحت نبودیم
تو بغلم می رقصید گاهی وقت ها نور میومد طرف ما خیلی قشنگ وماهرانه می رقصید موهای بلند نرمش هر با می خورد تو صورتم نفسم بند میومد این دیگه چه احساسی بوداصلا نمی خواستم باور کنم اون شیلانه
هیرسا :
مامان : چرا نمی رقصی
- حوصله ندارم اگه تو بیای می رقصم
مامان : قربونت برم البته که میام
دستشو گرفتم ورفتیم وسط صدای جیغ و شوت بلند شد یکم با مامان رقصیدم اشکان دست مامان رو گرفت وجاشو با من عوض کرد بامژده می رقصیدم البته اگه اسمش رقص بوده باشه فقط بشکن می زدم
مژده با خنده باهام می رقصید هانی که نزدیکمون بودگفت:
هانی : من حسودیم میشه هان
لبخند زدم نگاهم به دختره افتاد با لبخند نگام می کرد هانی جاشو با من عوض کرد اون دختره هم با چه شور حالی می رقصید منو که رو به روش دیدانقدر سرد می رقصم گفت : مگه بلد نیستی برقصی
- شما بلدی برای همه کافیه
پر رو شدم دستشو گرفتم مخالفت نکرد دستمو آوردم بالا یه چرخ خورد وتقریبا اومد تو بغلم تو چشام نگاه کرد وگفت : چقدر عوض شدی
- تو منو می شناسی
دختره: اره ولی تو منو نشناختی
- باید بشناسم
یه چرخ دیگه خورد موهای نرمش خورد توصورتم دستامو دورکمرش انداختم وکشیدمش تو بغلم این عطر موهارو می شناختم .
- میشه کمرم رو ول کنی
- بازیتون گرفته بود با من
- خودت نفهمیدی کی هستم
چراغ ها خاموش شد تقلا کرد از بغلم در بیاد
- تو همون زردکی ...
دیگه تکون نخورد وصورتشو بهم نزدیک کرد وگفت : بله همون زردکم پنج سال می گذره
- نشناختم
- حالا شناختی چی شده مگه
- هیچی
احساس کردم دورمون یکم خلوت شده کمرشو محکم گرفتم تو دستام تکونی خورد وگفت : میشه ولم کنی مگه دزد گرفتی
- جات بده داریم می رقصیم دیگه
نفسشو فوت کرد خورد تو صورتم حالم عوض شده بود انگار عقلم کار نمی کرد نه این شیلان نبود!!!!
شیلان : اجازه بده منم یه تکونی بخورم
- نمیری
خندید وگفت : نه
چه راحت باهام حرف می زد واصلا انگار از هم ناراحت نبودیم
تو بغلم می رقصید گاهی وقت ها نور میومد طرف ما خیلی قشنگ وماهرانه می رقصید موهای بلند نرمش هر با می خورد تو صورتم نفسم بند میومد این دیگه چه احساسی بوداصلا نمی خواستم باور کنم اون شیلانه
۱۰.۵k
۰۸ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.