*شیلان*
*شیلان*
شیلان :
چه حرصی داشت می خورد با خنده زبونمو براش درآوردم پرید بالا وگرفتم
- چیکار می کنی هیرسا
روسری رو ازدستم کشید ولی من ول نمی کردم
هیرسا : ولش کن شیلان دیونه ام کردی
- نمی خوام
هیرسا : شیلان بده عزیزم
متعجب نگاش کردم دستمو بردم پشت از دستم روسری روکشید خیره تو چشاش نگاه کردم ولی هیرسا چشاشو دزد
- برگه کجاست
هیرسا : می خوای پاره اش کنی
- اره
تو چشام نگاه کردوگفت : چرا؟!
- به خودت مطمئن نیستی مگه نه
هیرسا: چی فکر کردی همچین حرفی زدی ؟!
- تو چشام نگاه کن
هیرسا : دارم نگاه می کنم فکر کنم این فکرت سرابه خانم
- چه سرابی ؟!
هیرسا : فکر می کنی جلو تو کم میارم خیال باطل
- اگه کم آوردی؟
هیرسا : اگه کم نیاوردم ؟
- اگه کم آوردی ورود هر زنی به این خونه ممنوع
هیرسا : اگه نیاوردم باید بزاری انقدر بزنمت تا جونت درآد
- قبول
هیرسا : قبول
ازش فاصله گرفتم ولبخند زدم
هیرسا : می خوای چیکار کنی ؟!
- الان میام
پریدم اتاقم ولباس مخصوص رقصمو پوشیدم لباسی که مخصوص هیرسا خریده بودم
هیرسا پشت در گفت : داری چیکار می کنی این اتاقی بهم ریختی رو مرتب کن
- یه آهنگ بزار الان میام
هیرسا: اهنگ ؟!!! آهنگ برای چی .
- بزن تا بیام
یه آرایش غلیض هم انجام دادم
- دیونه ات می کنم هیرسا خوشگله
دمپایی هام رو در اوردم ویه پا بند بستم واز آینه خودمو نگاه کردم محشر شده بودم
اومدم بیرون نشسته بود تو سالن وسرش تو گوشی بود متوجه ام نشده بود دگمه ای دستگاه پخش رو زدم سرشواورد بالا با دیدنم جا خورد بعد تکیه داد به پشتی مبل وپاشو گذاشت رو پاش
هیرسا : می خوای برقصی
- اره
هیرسا : قبلا دیدم همچین جالب نیست
- قبلا اونی که رقصید مهارت نداشت
هیرسا: الان تو مهارت داری ؟!
- می تونی ببینی
آهنگی که می خواستمو پیدا کردم ویکم بلندش کردم
اروم اروم می رقصیدم هیرسا یه لبخند کج رو لبش بود کم کم حرکاتمو بیشتر کردم رفتم نزدیکتر تو چشاش نگاه کردم با ارامش شنلمو در آوردم وآروم انداختمش رو پاهای چشای هیرسادرشتر شده بود حرکاتم بیشتر کردم مخصوصا رقص شکمو وپهلو بعدم باسن موهام باز کردم وانقدر مشغول رقصم شدم که هیرسا راحت نگاه کنه مژه هم نمی زد پسره ای چشم هیز اروم اروم رفتم طرفش قشنگ متوجه شدم خودشو جم جور کرد خندیدم ورفتم کنارش
هیرسا : جلو نیا
- چرا
خم شدم دودستمو گذاشتم دو طرف مبل نفس عمیقی کشید
هیرسا : لعنتی برو اونور
- کم اوردی
صورتمو بردم نزدیک صورتش روشو برگردوند گوشه لبشو بوسیدم یهو کشیدم تو بغلش ولبشو گذاشت رو لبم منم همراهی کردم وچشامو بستم ...
شیلان :
چه حرصی داشت می خورد با خنده زبونمو براش درآوردم پرید بالا وگرفتم
- چیکار می کنی هیرسا
روسری رو ازدستم کشید ولی من ول نمی کردم
هیرسا : ولش کن شیلان دیونه ام کردی
- نمی خوام
هیرسا : شیلان بده عزیزم
متعجب نگاش کردم دستمو بردم پشت از دستم روسری روکشید خیره تو چشاش نگاه کردم ولی هیرسا چشاشو دزد
- برگه کجاست
هیرسا : می خوای پاره اش کنی
- اره
تو چشام نگاه کردوگفت : چرا؟!
- به خودت مطمئن نیستی مگه نه
هیرسا: چی فکر کردی همچین حرفی زدی ؟!
- تو چشام نگاه کن
هیرسا : دارم نگاه می کنم فکر کنم این فکرت سرابه خانم
- چه سرابی ؟!
هیرسا : فکر می کنی جلو تو کم میارم خیال باطل
- اگه کم آوردی؟
هیرسا : اگه کم نیاوردم ؟
- اگه کم آوردی ورود هر زنی به این خونه ممنوع
هیرسا : اگه نیاوردم باید بزاری انقدر بزنمت تا جونت درآد
- قبول
هیرسا : قبول
ازش فاصله گرفتم ولبخند زدم
هیرسا : می خوای چیکار کنی ؟!
- الان میام
پریدم اتاقم ولباس مخصوص رقصمو پوشیدم لباسی که مخصوص هیرسا خریده بودم
هیرسا پشت در گفت : داری چیکار می کنی این اتاقی بهم ریختی رو مرتب کن
- یه آهنگ بزار الان میام
هیرسا: اهنگ ؟!!! آهنگ برای چی .
- بزن تا بیام
یه آرایش غلیض هم انجام دادم
- دیونه ات می کنم هیرسا خوشگله
دمپایی هام رو در اوردم ویه پا بند بستم واز آینه خودمو نگاه کردم محشر شده بودم
اومدم بیرون نشسته بود تو سالن وسرش تو گوشی بود متوجه ام نشده بود دگمه ای دستگاه پخش رو زدم سرشواورد بالا با دیدنم جا خورد بعد تکیه داد به پشتی مبل وپاشو گذاشت رو پاش
هیرسا : می خوای برقصی
- اره
هیرسا : قبلا دیدم همچین جالب نیست
- قبلا اونی که رقصید مهارت نداشت
هیرسا: الان تو مهارت داری ؟!
- می تونی ببینی
آهنگی که می خواستمو پیدا کردم ویکم بلندش کردم
اروم اروم می رقصیدم هیرسا یه لبخند کج رو لبش بود کم کم حرکاتمو بیشتر کردم رفتم نزدیکتر تو چشاش نگاه کردم با ارامش شنلمو در آوردم وآروم انداختمش رو پاهای چشای هیرسادرشتر شده بود حرکاتم بیشتر کردم مخصوصا رقص شکمو وپهلو بعدم باسن موهام باز کردم وانقدر مشغول رقصم شدم که هیرسا راحت نگاه کنه مژه هم نمی زد پسره ای چشم هیز اروم اروم رفتم طرفش قشنگ متوجه شدم خودشو جم جور کرد خندیدم ورفتم کنارش
هیرسا : جلو نیا
- چرا
خم شدم دودستمو گذاشتم دو طرف مبل نفس عمیقی کشید
هیرسا : لعنتی برو اونور
- کم اوردی
صورتمو بردم نزدیک صورتش روشو برگردوند گوشه لبشو بوسیدم یهو کشیدم تو بغلش ولبشو گذاشت رو لبم منم همراهی کردم وچشامو بستم ...
۹.۷k
۱۷ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.