پارت بیست وچهارم
#پارت بیست وچهارم
رُز:
واسه خرید لباس عروسیمون جالب بود امیر علی ورهام هم اومدن اونم بخاطر اینکه امیر حسین می خواست طبق سلیقه ای امیر علی کت وشلوار بگیره
اول من باید لباس انتخواب می کردم ونظر امیر حسینم خیلی مهم بود رهام داشت شیطنت می کرد ومی خندید ولی امیر علی جدی بود ونشسته بودداشت کاتلوک کت شلوارها رو نگاه می کرد جایی که اومده بودیم خرید هم لباس عروس داشت هم کت شلوار دامادی طبقه ای پایین کت شلوار بود وطبقه ای بالا لباس عروس
داشتم لباس ها رو نگاه می کردم یکی از یکی خوشگلتر بود
امیر حسین وایساده بود ونگاهش به لباسی بود که تن مانکن بود برگشت نگام کردوگفت : اینو می پوشی
- اینو؟؟؟!!!!!!ولی اینکه خیلی بده
امیر حسین : چیش بده ؟!
- بازه
امیر حسین : خوب شنل می پوشی
- این حجاب داره نمی خوام شنل بپوشم نمای لباس رو می گیره چطوره این ؟!
امیر حسین : اینی کهدمن میگم رو بپوش
متعجب نگاش کردم
امیر حسین : بخاطر من
- باشه
امیر حسین : ببین اندازه ات هست ببخشید خانم از این شنل نیم تنه ای ها بیار
متعجب امیر حسین رو نگاه کردم خندید وگفت : چیه خانمم ؟!
- خوب بلدی ها
لبخند زد وگفت : از اینترنت نگاه کردم
همراه دختره رفتم ولباس رو پشت پرده ای پوشیدم
دختره با لبخند نگام کرد وگفت : خیلی بهت میاد برگرد
برگشتم واز آینه خودمو نگاه کردم قشنگ بود لباسه ساده ودوکُلته بود نیم تنه رو هم پوشیدم عالی شده بود واصلا نمای لباس رو نمی گرفت
دختره یه تاجم گذاشت رو موهام وگفت : این تاج به لباستم میاد ببین چطوره
- خوبه
با کمک دختره لباسو دراوردم ولباسامو پوشیدم ورفتم پیش امیرحسین که منتظر نشسته بود متعجب گفت : چرا نپوشیدی ...خوشت نیومد
- چرا خوب بود
امیر حسین متعجب گفت : پس چرا نزاشتی من ببینم چقدر بدجنسی
خندیدم وگفتم : بعدا می بینی
امیر حسین : خیلی بدجنسی می میرم تا وقت عروسی
دختره اومد جلو وگفت : تن پوش اول ومدل جدید یکم کرایه اش بالاست
امیر حسین: قیمت خرید رو بگین کرایه نمی خوایم
دختره با لبخند یه مبلغی گفت وامیر حسین کارت کشید وگفت : لطفا بسته بندی کنید بیارید پایین
با امیر حسین رفتیم پایین امیر علی ورهام کت شلوار پوشیده بودن وانقدر بهشون میومد منو امیر حسین وایسادیم نگاشون می کردیم
رهام : امیر من پاپیون می زنم تو خودت کروات بزن من خوشم نمیاد
امیر علی : کروات بزن انقدر غُر نزن مخمو خوردی رهام
امیر حسین : چی شدین شما دوتا خیلی خوش تیپ شدین هان می دزدنتون
رهام : منو اره ولی این داداشتو اصلا
کت شلوار امیر علی سرمه ای بود مال رهام خاکستری
امیر علی : این مشکی رو هم برای تو انتحواب کردم داداشی بیا بپوش ببین چطوره
امیر حسین با لبخند لباس رو از فروشنده گرفت ورفت اتاق پرو
رُز:
واسه خرید لباس عروسیمون جالب بود امیر علی ورهام هم اومدن اونم بخاطر اینکه امیر حسین می خواست طبق سلیقه ای امیر علی کت وشلوار بگیره
اول من باید لباس انتخواب می کردم ونظر امیر حسینم خیلی مهم بود رهام داشت شیطنت می کرد ومی خندید ولی امیر علی جدی بود ونشسته بودداشت کاتلوک کت شلوارها رو نگاه می کرد جایی که اومده بودیم خرید هم لباس عروس داشت هم کت شلوار دامادی طبقه ای پایین کت شلوار بود وطبقه ای بالا لباس عروس
داشتم لباس ها رو نگاه می کردم یکی از یکی خوشگلتر بود
امیر حسین وایساده بود ونگاهش به لباسی بود که تن مانکن بود برگشت نگام کردوگفت : اینو می پوشی
- اینو؟؟؟!!!!!!ولی اینکه خیلی بده
امیر حسین : چیش بده ؟!
- بازه
امیر حسین : خوب شنل می پوشی
- این حجاب داره نمی خوام شنل بپوشم نمای لباس رو می گیره چطوره این ؟!
امیر حسین : اینی کهدمن میگم رو بپوش
متعجب نگاش کردم
امیر حسین : بخاطر من
- باشه
امیر حسین : ببین اندازه ات هست ببخشید خانم از این شنل نیم تنه ای ها بیار
متعجب امیر حسین رو نگاه کردم خندید وگفت : چیه خانمم ؟!
- خوب بلدی ها
لبخند زد وگفت : از اینترنت نگاه کردم
همراه دختره رفتم ولباس رو پشت پرده ای پوشیدم
دختره با لبخند نگام کرد وگفت : خیلی بهت میاد برگرد
برگشتم واز آینه خودمو نگاه کردم قشنگ بود لباسه ساده ودوکُلته بود نیم تنه رو هم پوشیدم عالی شده بود واصلا نمای لباس رو نمی گرفت
دختره یه تاجم گذاشت رو موهام وگفت : این تاج به لباستم میاد ببین چطوره
- خوبه
با کمک دختره لباسو دراوردم ولباسامو پوشیدم ورفتم پیش امیرحسین که منتظر نشسته بود متعجب گفت : چرا نپوشیدی ...خوشت نیومد
- چرا خوب بود
امیر حسین متعجب گفت : پس چرا نزاشتی من ببینم چقدر بدجنسی
خندیدم وگفتم : بعدا می بینی
امیر حسین : خیلی بدجنسی می میرم تا وقت عروسی
دختره اومد جلو وگفت : تن پوش اول ومدل جدید یکم کرایه اش بالاست
امیر حسین: قیمت خرید رو بگین کرایه نمی خوایم
دختره با لبخند یه مبلغی گفت وامیر حسین کارت کشید وگفت : لطفا بسته بندی کنید بیارید پایین
با امیر حسین رفتیم پایین امیر علی ورهام کت شلوار پوشیده بودن وانقدر بهشون میومد منو امیر حسین وایسادیم نگاشون می کردیم
رهام : امیر من پاپیون می زنم تو خودت کروات بزن من خوشم نمیاد
امیر علی : کروات بزن انقدر غُر نزن مخمو خوردی رهام
امیر حسین : چی شدین شما دوتا خیلی خوش تیپ شدین هان می دزدنتون
رهام : منو اره ولی این داداشتو اصلا
کت شلوار امیر علی سرمه ای بود مال رهام خاکستری
امیر علی : این مشکی رو هم برای تو انتحواب کردم داداشی بیا بپوش ببین چطوره
امیر حسین با لبخند لباس رو از فروشنده گرفت ورفت اتاق پرو
۱۷.۹k
۰۱ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.