مرا باور کن
مرا باور کن
پارت ۱۹:
تیاء:
- مادرجون همه چی اماده اس به مش موسی بگم ماشینو روشن کنه
مادرجون - من اماده ام برو سماء رو ببین
به سمت سماء رفتم
سماء این روزا مثل همیشه نبود صورتش زرد شده بود و زیر چشاش یه گودال سیاه افتاده بود و هی تکرار میکنه می خوام ریاء رو ببنیم اون یه چیزی میدونه هرچی ازش می بپرسم ریاء چی میدونه جوابم نمیده
- سماء اماده ایی
با صدای خیلی آروم گفت- آره
با سماء ی شیطون ما چی شده چرا اینجوری شده خودم هم نمی دونم به سمت مش موسی رفتم و بهش گفتم ماشینو روشن کنه
************
تو راه چالوس و تهران بودیم سماء کنارم بود و سرشو روی شونه ام گذاشته بود مادرجون جلو نشسته بود
خیلی خوابم می یاد خوواستم چشمامو ببندم و بخوابم که
سماءـ تیاء
- بله سماء چی شده
سماء - من می خوام زود ریاء رو ببینیم بدجوری دلشوره دارم
- سماء الان میرسیم و ریاء رو می بینی
مش موسی - یا ابو الفضللللللل
تا به جلو نگاه کردم ....................
ادامه دارد......
پارت بعدی جبران میکنم 😊 😊
پارت ۱۹:
تیاء:
- مادرجون همه چی اماده اس به مش موسی بگم ماشینو روشن کنه
مادرجون - من اماده ام برو سماء رو ببین
به سمت سماء رفتم
سماء این روزا مثل همیشه نبود صورتش زرد شده بود و زیر چشاش یه گودال سیاه افتاده بود و هی تکرار میکنه می خوام ریاء رو ببنیم اون یه چیزی میدونه هرچی ازش می بپرسم ریاء چی میدونه جوابم نمیده
- سماء اماده ایی
با صدای خیلی آروم گفت- آره
با سماء ی شیطون ما چی شده چرا اینجوری شده خودم هم نمی دونم به سمت مش موسی رفتم و بهش گفتم ماشینو روشن کنه
************
تو راه چالوس و تهران بودیم سماء کنارم بود و سرشو روی شونه ام گذاشته بود مادرجون جلو نشسته بود
خیلی خوابم می یاد خوواستم چشمامو ببندم و بخوابم که
سماءـ تیاء
- بله سماء چی شده
سماء - من می خوام زود ریاء رو ببینیم بدجوری دلشوره دارم
- سماء الان میرسیم و ریاء رو می بینی
مش موسی - یا ابو الفضللللللل
تا به جلو نگاه کردم ....................
ادامه دارد......
پارت بعدی جبران میکنم 😊 😊
۴.۷k
۰۲ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.