پارت نود وچهار
#پارت نود وچهار
امیر علی :
بخاطر بی خوابی دیشب خیلی خوابیده بودم ولی کسل شده بودم از تخت اومدم پایین شاید یه دوش حالمو عوض می کرد حوله ام رو برداشتم ورفتم حموم از شانس قشنگم آب سرد بود مجبور شدم با اب سرد حموم کردم اومدم بیرون در اتاقم باز بود متعجب رفتم داخل دیدم گوشیم دست رُز
- چیکار می کنی
از ترس جیغ کشید وگفت : ترسوندیم
- گوشی من دست تو چیکار می کنه
رُز: هی..هییچی
گوشی رو از دستش کشیدم ونگاه کردم
- نمیگی دنبال چی بودی
با ترس نگام کرد رُزچی می تونست از گوشی من بخواد
- میگم چی می خواستی ...رُز
رُز : هیچی فقط خواستم نگاه کنم
- منم می تونم گوشی تو رو نگاه کنم
موبایلشو گرفت طرفم ازش گرفتم یه حدس های می زدم شماره ای هستی رو گرفتم سیو بود تو گوشیش نگاش کردم چشاش دو دو می زد خیلی ترسیده بود یکم گوشیشو نگاه کردم که مثلا من نفهمیدم چیکار کرده گوشیش رو گرفتم طرفش ازم گرفت ورفت چی تو سرش می گذشت خدا می دونست شماره ای هستی رو گرفتم
هستی : سلام عزیزم
- سلام .
هستی : خوبی امیر علی
- خوبم امروز کجا بودی جایی رفتی
هستی : نه عزیزم آتلیه بودم چرا اتفاقی افتاده
- رُز رو دیدی تا حالا ؟!
هستی : نه
- شماره ات رو تو گوشیم برداشته هستی اگه خواست ببینت بگو نمی تونم
هستی : چی شده امیر علی ؟!
- چیزی نیست فقط اینی که میگم خوب بخاطرت بسپار هستی شنیدی چی گفتم
هستی : خوب اگه بخواد منو ببینه چه اشکال داره نکنه نمی زاری زنت بیاد بیرون
- مزه نریز هستی چیزی شد بهم بگو فعلا کاری با من نداری
هستی : نمیشه ببینمت امیر علی دلم برات تنگ شده
- می دونی که امتحانات نزدیکه کلی درس دارم ولی تو همین هفته میام می بینمت مواظب خودت باش
هستی : دوست دارم امیر علی
به گوشی نگاهی انداختم با خودم چند چند بودم داشتم چیکار می کردم ؟؟؟!!!
امیر علی :
بخاطر بی خوابی دیشب خیلی خوابیده بودم ولی کسل شده بودم از تخت اومدم پایین شاید یه دوش حالمو عوض می کرد حوله ام رو برداشتم ورفتم حموم از شانس قشنگم آب سرد بود مجبور شدم با اب سرد حموم کردم اومدم بیرون در اتاقم باز بود متعجب رفتم داخل دیدم گوشیم دست رُز
- چیکار می کنی
از ترس جیغ کشید وگفت : ترسوندیم
- گوشی من دست تو چیکار می کنه
رُز: هی..هییچی
گوشی رو از دستش کشیدم ونگاه کردم
- نمیگی دنبال چی بودی
با ترس نگام کرد رُزچی می تونست از گوشی من بخواد
- میگم چی می خواستی ...رُز
رُز : هیچی فقط خواستم نگاه کنم
- منم می تونم گوشی تو رو نگاه کنم
موبایلشو گرفت طرفم ازش گرفتم یه حدس های می زدم شماره ای هستی رو گرفتم سیو بود تو گوشیش نگاش کردم چشاش دو دو می زد خیلی ترسیده بود یکم گوشیشو نگاه کردم که مثلا من نفهمیدم چیکار کرده گوشیش رو گرفتم طرفش ازم گرفت ورفت چی تو سرش می گذشت خدا می دونست شماره ای هستی رو گرفتم
هستی : سلام عزیزم
- سلام .
هستی : خوبی امیر علی
- خوبم امروز کجا بودی جایی رفتی
هستی : نه عزیزم آتلیه بودم چرا اتفاقی افتاده
- رُز رو دیدی تا حالا ؟!
هستی : نه
- شماره ات رو تو گوشیم برداشته هستی اگه خواست ببینت بگو نمی تونم
هستی : چی شده امیر علی ؟!
- چیزی نیست فقط اینی که میگم خوب بخاطرت بسپار هستی شنیدی چی گفتم
هستی : خوب اگه بخواد منو ببینه چه اشکال داره نکنه نمی زاری زنت بیاد بیرون
- مزه نریز هستی چیزی شد بهم بگو فعلا کاری با من نداری
هستی : نمیشه ببینمت امیر علی دلم برات تنگ شده
- می دونی که امتحانات نزدیکه کلی درس دارم ولی تو همین هفته میام می بینمت مواظب خودت باش
هستی : دوست دارم امیر علی
به گوشی نگاهی انداختم با خودم چند چند بودم داشتم چیکار می کردم ؟؟؟!!!
۲۴.۳k
۱۵ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.