پیر زنی رفت امریکا که یه حساب بانکی باز کنه
پیر زنی رفت امریکا که یه حساب بانکی باز کنه
وارد بانک شد و 1ملیون دلار درآورد و گفت میخوام یه حساب باز کنم و بعدش میخوام رییس بانک رو ببینم
بعد از اینکه حسابو باز کرد وارد اتاق رییس شد و رییس شگفت زده بود که چجوری همچین پیرزنی این همه پول داره !!!! از پیر زفن پرسید: ببخشید شما کارتون چیه که انقدر پول داری ؟ جواب داد : من شرط بندی میکنم
میخوای یه شرط ببندیم همین حالا ؟ رییس بانک گفت باشه
پیر زن گفت من سر 10هزار دلار شرط میبندم که فردا شرت قرمز میپوشی . رییس با خنده گفت قبوله تو که رنگ شورت رو گفتی من فردا عمرا قرمز بپوشم
فرداش پیر زن با وکیلی وارد دفتر رییس شد و گفت حاضری ؟؟ رییس گفت : اره و شلوارشو کشید پایین
رنگ شرتش سبز بود اما وکیله سرشو کوبوند به دیوار
رییس گفت : چرا ؟ پیر زن با خنده گفت : اخه من باهاش سر 100هزار دلار شرط بندی کردم که فردا تو شلوارتو میکشی پایین :) :) :)
وارد بانک شد و 1ملیون دلار درآورد و گفت میخوام یه حساب باز کنم و بعدش میخوام رییس بانک رو ببینم
بعد از اینکه حسابو باز کرد وارد اتاق رییس شد و رییس شگفت زده بود که چجوری همچین پیرزنی این همه پول داره !!!! از پیر زفن پرسید: ببخشید شما کارتون چیه که انقدر پول داری ؟ جواب داد : من شرط بندی میکنم
میخوای یه شرط ببندیم همین حالا ؟ رییس بانک گفت باشه
پیر زن گفت من سر 10هزار دلار شرط میبندم که فردا شرت قرمز میپوشی . رییس با خنده گفت قبوله تو که رنگ شورت رو گفتی من فردا عمرا قرمز بپوشم
فرداش پیر زن با وکیلی وارد دفتر رییس شد و گفت حاضری ؟؟ رییس گفت : اره و شلوارشو کشید پایین
رنگ شرتش سبز بود اما وکیله سرشو کوبوند به دیوار
رییس گفت : چرا ؟ پیر زن با خنده گفت : اخه من باهاش سر 100هزار دلار شرط بندی کردم که فردا تو شلوارتو میکشی پایین :) :) :)
۲.۷k
۲۵ شهریور ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.