نشستم گوشه اتاق، پاهامو جمع کردمُ سرمو گذاشتم رو زانوهام،
نشستم گوشه اتاق، پاهامو جمع کردمُ سرمو گذاشتم رو زانوهام، دستمو حلقه کردم دور پام، به یه نقطه از زمین خیره شدم یه چند ساعتی به همون حالت موندم ما بین اون دقیقه ها اون ثانیه ها چند قطره ایم اشک ریختم ، به خودم اومدم دیدم خاطراتشو بوسیدمُ خاکشون کردم تو قبرستون دلم.
۲۵.۵k
۱۴ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.