امشب بیا زکوچه ی شعرم عبور کن
امشب بیا زکوچه ی شعرم عبور کن
با من غزل بنوش و دلم را مرور کن
در ظلمتی که این همه من را تنیده است
خورشید بی بدیل من امشب ظهور کن
لختی بخند تا دل من زیر و رو شود
این خسته را دوباره تو غرق غرور کن
من تشنه ی هوای توام بر تنم ببار
قلب هزار پاره ی من را صبور کن
دست مرا بگیر و به سمت خودت ببر
دنیای بی فروغ مرا پر زنور کن
من مدتی است با تو فقط شاعرانه ام
امشب بیا دوباره دلم را مرور کن
با من غزل بنوش و دلم را مرور کن
در ظلمتی که این همه من را تنیده است
خورشید بی بدیل من امشب ظهور کن
لختی بخند تا دل من زیر و رو شود
این خسته را دوباره تو غرق غرور کن
من تشنه ی هوای توام بر تنم ببار
قلب هزار پاره ی من را صبور کن
دست مرا بگیر و به سمت خودت ببر
دنیای بی فروغ مرا پر زنور کن
من مدتی است با تو فقط شاعرانه ام
امشب بیا دوباره دلم را مرور کن
۳.۱k
۲۴ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.