صداش خیلی بَم بود. یه صدای گرفته و البته آروم! میگفت من یه زمانی خیلی داد می زدم. از حنجره ام زیادی کار کشیدم. ولی وقتی صدام می کرد... انگار یه دست ظریف و نرم، خودشو می کشید رو یه پارچه مخملی:)
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.