جاذبه ی چشمات پارت ۱۸۰ ❤ ❤ ❤ 💋
#جاذبه ی #چشمات #پارت ۱۸۰ ❤ ❤ ❤ 💋
که شیطون نگاش کردم و گفتم :نوچ نوچ نوچ ۲۴ ساعتس
که گفت :تا پاکش نکنی جایی نمیری
که گفتم عمرا اومدم برم از اتاق بیرون که ...
بازومو کشید و نشوندم رو پاش و شیرپاکن آورد و افتاد به چون لبام که پاک شد و با یه لبخند پیروزمندانه ای گفت:خودت خواستی
که اخمی رو صورتم نشست و هرچی بود زیر لبی نثارش کردم
بلند سد و رفت بیرون و نشستم جلو میز اومدم دوباره رژ قرمز بزنم
که یهو درو باز کرد و گفت :حتی فکرشم نکن
که پوفی کشیدم و شونه ای که کنارم بود پرت کردم سمتش و جاخالی داد و خورد تو سر رادینی که داشت میرفت طرف اتاق رها که آخش بلند شد و همونجا با داد گفت:جنگ جهانی سوم برگزار کردین شونه پرت میکنید ؟
که پرهام خندید و گفت یه جورایی
که رادین با شیطنت نگاش کرد و گفت :نوچ نوچ زشته یکم از منو رها یادبگیرید که چقدر آرومیم و هیچ بحث و جنگی نداریم
که داد زدم :آخه نه بابا تو از خودتون تعریف نکنی کی تعریف میکنه اگه شما آرومی آروم کجا بره ها الان یکم دیگه معلوم میشه میشه فقط یکم صبر کنید
که رادین خندید و گفت :من تسلیم
که خندیدم و رفتم سراغ میز و یه رژ خوشمل صورتی که مات زدم و یه شلوار مشکی پوشیدم و یه پالتو یشمی و یه شال مشکی پوشیدم و کفش پاشنه بلند مشکی و که بزن بریم
از اتاق زدم بیرون که چشم خورد به پرهام که جووون عجب جیگری شده عشقم یه کت تک اسپرت مشکی و یه تیشرت سفید و کتونی اسپرت تیپ شیک اسپرت زده بود
خب دس از آنالیز پرهام برداشتم و نگاهم خورد به مظلومین 😂
از بس ادای مظلوما رو درآوردن اسمشونو گذاشتم مظلومین آخی
که از حرفم خندم گرفت ولی جم گردم
که یهو پرهام دم گوشم گفت :خیلی خوشکل شدیا
که با کما پرویی گفتم :میدونم
که همونطوری گفت یلا بریم
که گفتم. بریم
قرار شد ما یعنی منو پرهام و مظلومین با ماشین پرهام بری و مرغای عشق (پریا و عرفان )و عاشق و معشوق (پیام و لیندا )با ماشین رادین بیان
من و رها عقب سوار شدیم و رادین هم جلو و پرهام پشت فرمون
قرار شد پیام و عرفان منتظرمون بمونن تا باهم بریم
چطوره ؟همه کامنت
که شیطون نگاش کردم و گفتم :نوچ نوچ نوچ ۲۴ ساعتس
که گفت :تا پاکش نکنی جایی نمیری
که گفتم عمرا اومدم برم از اتاق بیرون که ...
بازومو کشید و نشوندم رو پاش و شیرپاکن آورد و افتاد به چون لبام که پاک شد و با یه لبخند پیروزمندانه ای گفت:خودت خواستی
که اخمی رو صورتم نشست و هرچی بود زیر لبی نثارش کردم
بلند سد و رفت بیرون و نشستم جلو میز اومدم دوباره رژ قرمز بزنم
که یهو درو باز کرد و گفت :حتی فکرشم نکن
که پوفی کشیدم و شونه ای که کنارم بود پرت کردم سمتش و جاخالی داد و خورد تو سر رادینی که داشت میرفت طرف اتاق رها که آخش بلند شد و همونجا با داد گفت:جنگ جهانی سوم برگزار کردین شونه پرت میکنید ؟
که پرهام خندید و گفت یه جورایی
که رادین با شیطنت نگاش کرد و گفت :نوچ نوچ زشته یکم از منو رها یادبگیرید که چقدر آرومیم و هیچ بحث و جنگی نداریم
که داد زدم :آخه نه بابا تو از خودتون تعریف نکنی کی تعریف میکنه اگه شما آرومی آروم کجا بره ها الان یکم دیگه معلوم میشه میشه فقط یکم صبر کنید
که رادین خندید و گفت :من تسلیم
که خندیدم و رفتم سراغ میز و یه رژ خوشمل صورتی که مات زدم و یه شلوار مشکی پوشیدم و یه پالتو یشمی و یه شال مشکی پوشیدم و کفش پاشنه بلند مشکی و که بزن بریم
از اتاق زدم بیرون که چشم خورد به پرهام که جووون عجب جیگری شده عشقم یه کت تک اسپرت مشکی و یه تیشرت سفید و کتونی اسپرت تیپ شیک اسپرت زده بود
خب دس از آنالیز پرهام برداشتم و نگاهم خورد به مظلومین 😂
از بس ادای مظلوما رو درآوردن اسمشونو گذاشتم مظلومین آخی
که از حرفم خندم گرفت ولی جم گردم
که یهو پرهام دم گوشم گفت :خیلی خوشکل شدیا
که با کما پرویی گفتم :میدونم
که همونطوری گفت یلا بریم
که گفتم. بریم
قرار شد ما یعنی منو پرهام و مظلومین با ماشین پرهام بری و مرغای عشق (پریا و عرفان )و عاشق و معشوق (پیام و لیندا )با ماشین رادین بیان
من و رها عقب سوار شدیم و رادین هم جلو و پرهام پشت فرمون
قرار شد پیام و عرفان منتظرمون بمونن تا باهم بریم
چطوره ؟همه کامنت
۴۰.۸k
۲۸ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.